شناسه خبر: ۱۶۴۵۳۰
لینک کوتاه کپی شد

فولاد خراسان؛ غول صنعتی که خراسانی نیست!

مجتمع فولاد خراسان، یکی از بزرگ‌ترین صنایع شرق کشور، از سال 1380 در خراسان رضوی فعالیت دارد و نام این استان را یدک می‌کشد، بررسی‌های دقیق از عملکرد آن نشان می‌دهد که سهم مردم خراسان رضوی از این صنعت بزرگ، تنها آلودگی زیست‌محیطی، خروج منابع مالی و فرصت‌های از دست‌رفته بوده است.

فولاد خراسان؛ غول صنعتی که خراسانی نیست!

فولاد سازی

 

در حالی که این مجتمع از ظرفیت‌های استان استفاده می‌کند، کمترین نقش را در توسعه اقتصادی منطقه داشته و شاید بتوان گفت تنها خرید عمده آن از استان گندله های سنگان است و بخش عمده‌ای از خریدهای آن از خارج استان انجام می‌شود.

در کنار این موضوع، مشکلات مالی و چالش‌های جدی در مدیریت نقدینگی شرکت نشان می‌دهد که سیاست‌های اقتصادی این مجموعه نه‌تنها در جهت توسعه استان نبوده، بلکه عملکرد آن در سطح ملی نیز با علامت‌های هشدار همراه است. اما چرا؟

 

مشکلات نقدینگی و چالش‌های مالی

بررسی گزارش‌های مالی 9 ماهه فولاد خراسان که در سایت کدال منتشر شد نشان می‌دهد که این شرکت با افزایش قابل توجه بدهی‌های جاری مواجه شده است.

 بدهی‌های جاری شرکت طی یک سال از ۴۶ هزار میلیارد ریال به ۷۰ هزار میلیارد ریال افزایش یافته است. این رشد، نشان‌دهنده افزایش فشارهای مالی بر شرکت است و می‌تواند تأثیر منفی بر توانایی پرداخت تعهدات داشته باشد.

 نسبت آنی شرکت (۰.۵۳) کاهش یافته است. این شاخص نشان می‌دهد که توان شرکت برای پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت به‌شدت کاهش یافته و در صورت بروز مشکلات نقدینگی، ممکن است این شرکت برای تأمین منابع مالی با چالش‌های جدی روبه‌رو شود.

ریسک‌های عملیاتی و موانع تولید

 توقف تولید ناشی از قطعی برق و گاز در سال ۱۴۰۲، ضربه بزرگی به شرکت وارد کرده است. این قطعی‌ها علاوه بر تأثیر بر نقدینگی و سودآوری، باعث شده برخی از تعهدات صادراتی شرکت با تأخیر مواجه شوداین در حالیست که بسیاری از شرکتهای فولادی بزرگ در سالهای اخیر راه اندازی نیروگاههای کوچک را در دستور کار قرار داده اند زیرا خوب میدانند در بازارهای بین‌المللی، تأخیر در تحویل محصولات به مشتریان می‌تواند به از دست دادن بازارهای مهم منجر شود.

چالش در تأمین نیروی متخصص و لزوم به‌روزرسانی فناوری، یکی دیگر از موانع اصلی شرکت محسوب می‌شود. در حالی که فولاد خراسان یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های صنعتی شرق کشور است، نبود برنامه‌ای مدون برای آموزش نیروی انسانی و ارتقای مهارت‌ها، بهره‌وری را کاهش داده و هزینه‌های شرکت را افزایش داده است.

عدول از دستورات تصمیم سازان دولت چهاردهم

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی هفته پایانی آذرماه امسال شش دستورالعمل اجرایی مهم برای شرکت‌های تابعه سازمان تأمین اجتماعی از جمله شستا ابلاغ کرد. این دستورالعمل‌ها بر بومی‌گرایی، منطقه‌محوری و توسعه استانی تمرکز دارند و هدف آن‌ها کاهش هزینه‌های اداره شرکت‌های وابسته و زیرمجموعه صندوق‌های بازنشستگی است.

احمد میدری در این دستور العملها خواستار انتقال حساب‌های بانکی و دفاتر مالیاتی شرکت‌ها به استان محل استقرار شد. او تاکید کرد خریدهای داخلی باید از استان تامین شود. حضور مدیر پروازی را در شرکتها ممنوع کرد و خواست اعضای هیات مدیره از افراد بومی استان انتخاب شوند. 

سوال اینجاست که کدام یکی ازین امور در فولاد خراسان که سهامدار اصلیش صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر است اتفاق افتاده؟ آیا مدیرعامل حسابهای شرکت را به استان منتقل کرده است؟ آیا توانسته بعد از چندین سال خانواده اش را راضی کند تا به نیشابور نقل مکان کند؟

اقتصاد خراسان رضوی، بی‌بهره از فولادی که نامش را یدک می‌کشد!

 بخش زیادی از خریدهای مواد اولیه، تجهیزات و قطعات یدکی فولاد خراسان از خارج از استان انجام می‌شود. این در حالی است که خراسان رضوی دارای شبکه گسترده‌ای از تأمین‌کنندگان صنعتی و معدنی است که می‌توانند نیازهای این شرکت را تأمین کنند، اما مدیریت این مجموعه ترجیح داده است که منابع مالی عظیم آن را به خارج از استان انتقال دهد.

در حالی که صنایع محلی و کسب‌وکارهای وابسته در استان خراسان رضوی با مشکلات اقتصادی و کاهش ظرفیت تولید دست‌وپنجه نرم می‌کنند، فولاد خراسان می تواند به یک پیشران صنعتی استان تبدیل شود اما در سالهای اخیر به یکی از عوامل خروج سرمایه از استان تبدیل شده است. اگر این مجتمع صنعتی تنها 50 درصد از خریدهای خود را از داخل استان انجام می‌داد، می‌توانست صدها فرصت شغلی جدید ایجاد کند، اما متأسفانه چنین سیاستی در دستور کار مدیران آن نیست.

مدیریت غیر بومی و تصمیمات پرهزینه

یکی از مهم‌ترین عوامل این مشکلات، مدیریت غیر بومی فولاد خراسان است. در حالی که این شرکت باید با اقتصاد منطقه هماهنگ باشد، حضور مدیران غیربومی باعث شده که سیاست‌های مالی، خرید، فروش و سرمایه‌گذاری آن بدون در نظر گرفتن نیازهای اقتصادی استان اتخاذ شود.

 چرا حسابهای بانکی این مجتمع بزرگ که گردش مالی سنگینی را به همراه دارد در خارج از استان قرار دارد؟

 چرا تصمیمات کلان این مجموعه، بیشتر از آنکه به نفع مردم خراسان باشد، در جهت تأمین منافع سایر استان‌هاست؟

فولاد خراسان
فولاد خراسان

تمامی این موارد نشان می‌دهد که فولاد خراسان، بیش از آنکه یک صنعت بومی باشد، به یک مجموعه اقتصادی تبدیل شده که ارتباطی با توسعه منطقه‌ای ندارد.

 در حالی که انتظار می‌رفت حضور این صنعت در خراسان رضوی باعث رونق اقتصادی استان شود، سیاست‌های مدیریتی اشتباه و بی‌توجهی به ظرفیت‌های بومی، نتیجه‌ای کاملاً متفاوت رقم زده است.

 سهم مردم خراسان از این صنعت چیست؟ آیا غیر از آلودگی زیست‌محیطی و خروج سرمایه از استان، منفعت دیگری برای مردم این منطقه داشته است؟

 چرا نمایندگان مجلس، استانداری و نهادهای ناظر، این مسائل را بررسی نمی‌کنند و برای اصلاح رویه‌های غلط در این شرکت اقدامی انجام نمی‌دهند؟

فولاد خراسان یک صنعت بزرگ در قلب خراسان رضوی است، اما آیا برای خراسان هم تپش دارد؟

ارسال نظر