شناسه خبر: ۱۶۲۲۶۹
لینک کوتاه کپی شد

حاج حسین آقا ملک بزرگترین واقف ایران

شناسنامه حسین ملک فرزند کاظم تولد : ۱۲۵۰خورشیدی (۱۱ ربیع الاول سال ۱۲۸۸) – تهران درگذشت : ۱۳۵۱ خورشیدی ( ۱۰۱ سالگی)- در تهران محل دفن : مشهد – حرم مطهر امام رضا ( ع) – غرفه شرقی دارالحفاظ زندگینامه حاج حسین آقا ملک، در روز ۱۰ خردادماه ۱۲۵۰ هجری شمسی برابر با ۱۱ ربیع‌الاول سال ۱۲۸۸ هجری قمری در تهران متولد شد. خانواده‌اش اما در اصل از اهالی تبریز و مجتهدزاده بودند. پدرش مرحوم حاج محمدکاظم ملک‌التجار از بازرگانان بنام بود و پدربزرگش آقامحمدمهدی تبریزی، از دوستان نزدیک میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود و سرای امیر در بازار تهران را به احترام و نام او بنا کرد. آقامهدی تبریزی فرزند ابوعلی و او فرزند ملا آقابابا معروف به مجتهد بود که در فقه و اصول و مخصوصاً علوم غربیه ید طولایی داشت، اما او بر خلاف نسب روحانی‌پرورش به کسوت روحانیت درنیامد، در عوض لباس جنگ پوشید و در جریان جنگ‌های ایران و روس به قشون دولتی پیوست.

حاج حسین آقا ملک
بزرگترین واقف ایران

پیشینه:

malek02

حاج مهدی؛ تاجر بزرگ دوره قاجار

انتصاب در منصب ملک‌التجاری ممالک محروسه

آقامهدی ملک‌التجار پدربزرگ حاج حسین ملک فردی مجتهد‌زاده بود که برخلاف پدربزرگ خود ملا آقا بابا مجتهد تبریزی، به کسوت روحانیت درنیامد و راه تجارت را در پیش گرفت.  او در جنگ‌های ایران و روس، خدمات بسزایی انجام داد اما بعد از شکست ایران از روس‌ها، از خدمت دولت کناره گرفت و به کار تجارت مشغول شد. البته آقامهدی در زمان محمدشاه قاجار و در سال ۱۲۵۳ قمری، نشان سرخ و ارتقا به مرتبه دوم یاوری را از شاه دریافت کرد و همچنین به‌عنوان ملک‌التجاری ممالک محروسه منصوب شد که از همان زمان به بعد، لقب ملک به این خانواده اطلاق شد. 

 برتخت نشستن ناصرالدین شاه با کمک نقدی حاج مهدی

با توجه به سکونت آقامهدی تاجر بزرگ آن دوران در تبریز و حضور میرزا تقی خان(امیرکبیر آینده) در این شهر، این دو رابطه صمیمانه‌ای با یکدیگر داشتند، لذا پس از فوت محمدشاه قاجار و زمانی که قرار بود ناصرالدین شاه برتخت بنشیند، حاج مهدی مبلغ ۱۰۰ هزار تومان را بدون هیچ وثیقه‌ای دراختیار میرزاتقی خان پیشکار ولیعهد قرار داد تا شرایط اعزام ناصرالدین شاه از تبریز به تهران مهیا شود. به واقع در آن زمان، خزانه دولت خالی بود که این خدمت هوشیارانه آقامهدی، بسیار مؤثر واقع شد و به همین سبب نیز ناصرالدین شاه در سال ۱۲۶۵قمری، منصب ملک‌التجاری آقامهدی را ابقا کرد. 

 گسترش بازار تهران و بنای مسجد ملک

از آنجایی که دوستی میان آقامهدی و امیرکبیر تا زمان شهادت این صدراعظم ادامه داشت، زمانی که امیرکبیر در سال ۱۲۶۶ قمری با کمک آقامهدی اقدام به ساخت تیمچه و بازاری برای بازرگانان در بازار تهران کرد، اداره امور آن را به آقامهدی سپرد. 

البته آقامهدی هم به پاس قدردانی از این اقدام، کاروانسرای خود را سرای امیر نامید و بازار ارسی‌دوزها را تا تکیه ملک‌آباد کرد و بازار بزازها و خیاط‌ها و دکان‌های بازار بزرگ را تا محله عباس‌آباد بناکرد. او همچنین با اهمیت به اعتقادات دینی و مذهبی که همواره در این خانواده وجود داشته، در همان محله مسجدی ساخت به نام مسجد ملک که بعدها به مرور زمان از بین رفت و دوباره توسط حاج حسین ملک‌‌آباد شد. 

 رفع قحطی نان با تمهیدات اقتصادی

در دوره ناصرالدین شاه، از وجود باکفایت آقامهدی برای رفع برخی مشکلات استفاده می‌شد. مثلاً در قحطی سال ۱۲۷۷ قمری در تهران و بلوای نان، ناصرالدین شاه، آقامهدی را برای رسیدگی به امور نانوایان مأمور کرد که او نیز به درایت خود توانست این مشکل را حل کند. 

آقامهدی برای رفع و رجوع این مشکل، همه تجار را جمع کرد و از آنها خواست تا به هر قیمتی شده، غله خریداری کرده و به تهران برسانند و خودشان نیز هر روز به اوضاع نانوایی‌ها رسیدگی کنند که نهایتاً این تمهیدات آقامهدی به نتیجه رسید و بعد از ۴۰ روز، با ورود غله‌های خریداری شده به تهران، مشکل مردم نیز حل شد. ضمناً نام آقامهدی ملک‌التجار در نابودکردن فتنه بابیان در دوره امیرکبیر نیز به همراه دیگر تجار و کاسبان دیده می‌شود. 

 حاج محمد کاظم

تداوم راه پدر با اعطای لقب ملک‌التجاری 

بعد از فوت حاج مهدی در سال ۱۲۸۷ قمری، از او دو پسر به نام‌های محمد کاظم و محمدصادق باقی ماند که ناصرالدین شاه، حاج محمدکاظم فرزند ارشد حاج مهدی را به‌عنوان ملک‌التجاری کل ممالک محروسه ملقب کرد که او نیز این عنوان را تا پایان عمر خود حفظ کرد. حاج محمد کاظم پدر حاج حسین ملک، مردی باهوش، زیرک، خوش بیان، باسواد و ورزشکار بود که در زمان حیات پدر، از چهره‌های سرشناس لوتی‌های تهران به شمار می‌رفت اما بعد از فوت پدر، حاج محمدکاظم به ناچار از کسوت لوتی‌ها خارج شد و به‌عنوان ملک‌التجار و رئیس صنف تجار تهران، به مقام و موقعیت اجتماعی بالایی دست یافت و همین موضوع باعث شد که در برخی وقایع سیاسی و اجتماعی آن دوره، نقشی فعال را ایفا کند. 

 نقش مهم ملک‌التجار در فتوای تحریم تنباکو

حاج محمدکاظم همواره از چهره‌های فعال در عرصه سیاست به شمار می‌رفت که البته این موضوع بی‌ارتباط با جایگاه او در عرصه تجارت نبود. در ماجرای امتیاز رژی یا همان تحریم تنباکو، حاج محمدکاظم نقش بسیار مهمی را ایفا کرد، به‌طوری‌که برخی‌ها فتوای تحریم تنباکو را ساخته و پرداخته حاج کاظم دانستند! حتی حاج حسین ملک نیز، پدر خود را قهرمان اصلی این واقعه معرفی می‌کند. به واقع زمانی که ناصرالدین شاه، قرارداد خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران را با تالبوت انگلیسی به امضا رساند، ملک التجار که از مادری گرجی به دنیا آمده بود، بیشتر با روس‌ها طرف معامله بود و به همین دلیل از مخالفان سرسخت این امتیاز به شمار می‌رفت که در این زمینه، اقداماتی را آغاز کرد. او اخبار را به میرزای شیرازی مخابره کرد و با ارسال رونوشت حکم او به سراسر کشور، به نوعی محرک مردم در این زمینه بود. چه بسا پس از اشاعه فتوای تحریم نیز از سوی حکومت دستگیر شد. البته او چند روزی بیشتر در زندان نماند و حتی مورد توجه شاه هم قرار گرفت، زیرا ناصرالدین شاه با توجه به اعتراضات مردم و اجبار برای لغو امتیاز تنباکو، به وجود حاج محمدکاظم برای آرام کردن اوضاع نیاز داشت که حقیقتاً هم حضور او برای این کار بسیار مؤثر واقع شد و او توانست اعتماد مردم را جلب کند. 

مخالفت با بانک شاهی 

زمانی که امتیاز تأسیس بانک شاهی در سراسر ایران و حق انحصاری انتشار اسکناس به مدت ۶۰ سال به رویتر انگلیسی واگذار شد، ملک التجار همچون امتیاز تنباکو از مخالفان سرسخت این بانک به شمار می‌رفت. این بانک، بهترین و پرمنفعت‌ترین معاملات ایران را دردست گرفته بود و به همین دلیل هم، دشمنان و رقیبان زیادی از جمله صرافان بزرگ داخلی و تجار بزرگ ایران داشت، زمانی که پشتوانه پول نقره این بانک به حداقل رسید، رقبا از این فرصت استفاده کرده و با تشکیل اتحادیه‌ای به نام شعبه سندیکا که ملک‌التجار هم از اعضای آن به شمار می‌رفت، به رسوایی بانک شاهی اقدام کردند. جریان از این قرار بود که این سندیکا، مبالغ بزرگی اسکناس را برای تبدیل به پول نقره به بانک شاهی ارائه کرد تا با توجه به ناتوانی این بانک در تبدیل این اسکناس‌ها به پول نقره بتواند باعث آبروریزی بانک شاهی شود. ملک‌التجار از افراد بسیار فعال در این جریان بود که به همین دلیل هم حکم بازداشت او از سوی دولت صادر شد اما با پنهان شدن او در خانه یکی از مجتهدین، این حکم به نتیجه نرسید. 

تأسیس شرکت عمومی توسط حاج محمدکاظم

یکی از اقدامات تجاری و اقتصادی حاج محمدکاظم، راه‌اندازی شرکت عمومی در سال۱۳۱۸ قمری با همکاری ۱۶ نفر بود. این شرکت با هدف تجارت داخلی و خارجی، صرافی و… تأسیس شد و در همه شهرستان‌های ایران و همچنین در مسکو، لندن، پاریس، برلین و… شعبه داشت اما به گفته حاج حسین ملک، از آنجایی که ملک‌التجار از مخالفان امتیاز تنباکو و بانک شاهی بود، انگلیس‌ها با تحریک متصدیان شعب مختلف برای خروج سرمایه‌هایشان از این شرکت، توطئه‌هایی علیه شرکت عمومی کرده و موجبات متلاشی شدن آن را فراهم کردند که نهایتاً نیز کار شرکت عمومی به دادگاه کشیده شد و بعداً حاج حسین ملک، ۲۰۳ هزار تومان قرض پدرش را پرداخت کرد.  

پیوستن به جمع ملاکان بزرگ کشور

حاج محمدکاظم به رغم فعالیت در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به تدریج با خرید املاک مختلف در استان خراسان، به جمع ملاکان بزرگ ایران پیوست. خصوصاً در فاصله زمانی سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۲که اتفاقاً املاک چناران را نیز در همان برهه زمانی خرید. او در زمان‌هایی که کشور به‌طور مقطعی دچار ناامنی سیاسی و اقتصادی می‌شد، به‌عنوان خریدار دست به نقد، املاک را از فروشندگان می‌خرید و به همین سبب، روز به روز بر املاکش افزوده می‌شد. 

تحصیلات:

malek03

 حاج حسین آقا؛ بزرگ‌مرد تاریخی

فراگیری علوم مختلف به‌واسطه هوشی سرشار 

اما بشنوید از حاج حسین آقا ملک. وارث همه ثروت خانواده ملک‌التجار که به‌واسطه سال‌ها حضور فعال این خانواده در عرصه سیاست و تجارت به دست آمده بود. حاج حسین ملک فرزند بزرگ حاج محمدکاظم، سال ۱۲۵۰ خورشیدی در منزل اجدادی خود در بازار بین‌الحرمین تهران به دنیا آمد و پس از رسیدن به سن رشد، تحصیلات خود را در حوزه‌های مختلف دنبال کرد. از تحصیل در صرف و نحو و منطق گرفته تا خوشنویسی و نقاشی و زبان فرانسه. حسین ملک، فرد باهوش و توانمندی بود که ابتدا آموزش صرف و نحو و منطق، اسفار، دیوان‌های شاعران ایرانی، عربی و ترکی را آموخت و در این حین از محضر عالمان بزرگی بهره جست. او همچنین به فراگیری خوشنویسی و نقاشی پرداخت و سپس به رغم پایبندی پدرش به عقاید اسلامی و مخالفت او با زبان خارجه، زبان فرانسه را نیز دنبال کرد. 

رسیدگی به امور پدر

حاج حسین ملک، برادر کوچک‌تری داشت به نام حسن که حدوداً در سن ۳۰ سالگی به همراه او به مکه مکرمه مشرف شد و از آن زمان به بعد، آنها به حاج حسین آقا و حاج حسن آقا معروف شدند. از آنجایی که حاج حسین آقا فرزند بزرگ ملک‌التجار بود، رسیدگی به امور پدر کلا برعهده او قرار داشت که به همین سبب، چندسال بعد از بازگشت از مکه، راهی خراسان شد و در همان سال‌های اقامت در مشهد، با زهرا خانم دختر حاج سیدعبدالله متولی مسجد گوهرشاد ازدواج کرد. مرحوم ملک بعد از ازدواج با زهرا خانم که پس از آن به نوابه قدیسه لقب گرفت، صاحب ۳ دختر به نام‌های عزت‌الملک، ملک‌زاده و صدیقه شد. البته حاج حسین ملک، بعد از این نیز ۲ بار دیگر ازدواج کرد که حاصل ازدواج او با همسر دومش نیز ۲ دختر به نام‌های فلورت و رزت بودند و حاج حسین آقا، هیچ‌وقت صاحب فرزند پسر نشد. او همسر سوم خود را نیز در دوران کهنسالی و ناتوانی و برای پرستاری از خود اختیار کرد. شرح کامل‌تر ازدواج‌های حاج حسین ملک را در صفحات مربوط به سبک زندگی او خواهید خواند. 

مردی تمام‌عیار

گرچه حاج حسین ملک باتوجه به عدم حضور مستقیم در کار تجارت، رویکردی نسبتاً متفاوت از پدر و پدربزرگش را در عرصه اقتصاد درپیش گرفت و بیشتر از هرچیز به خرید و فروش آثار فرهنگی همچون کتب مختلف، نسخ خطی، سکه و اشیای هنری و تاریخی مشغول شد و معتقد بود که قبل از هرچیز باید سواد فرهنگی کشور را بالا برد اما نهایتاً با سبکی متفاوت، تکامل‌بخش راه آن‌ دو بود که از مهره‌های اصلی اقتصاد ایران به شمار می‌رفتند. چه بساکه حاج حسین ملک، پس از سال‌ها تلاش و زحمت در عرصه فرهنگ و اقتصاد، نهایتاً همه اموال خود را یا وقف کرد و یا از آنها در انجام کارهای خیرخواهانه و عام‌المنفعه بهره‌گرفت، به‌طوری‌که هم اکنون می‌توان از او به‌عنوان مرد فرهنگی نمونه، بزرگ واقف تاریخ معاصر ایران و حسابگری تمام‌عیار یاد کرد. کسی که سبک زندگی و دیدگاه او از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. 

نواده تاجری که خرج سفر شاه آینده را داد

 او به واسطه دخالت در سیاست روابط خوبی با افرادی چون میرزا علی‌اصغرخان اتابک یافت و از این راه بر ثروت و ارثیه پدری افزود. محمد کاظم نیز همچون پدر بارها در مقام حمایت مالی از شاهزادگان و حاکمان وقت ظاهر شد و از جمله یکبار ۸۰ هزار تومان به شاهزاده مؤیدالدوله پسر شاهزاده حسام‌السلطنه قرض داد تا برای دریافت فرمان حکومت خراسان به ناصرالدین شاه تقدیم کند.

ملک‌التجار در بخش‌های مختلف اقتصادی فعالیت داشت که از آن جمله می‌توان به شرکت عمومی ویژه فعالیت‌های مالی و بانکی و شرکت تجارتی فارس در شیراز که در نشر اسکناس فعالیت داشت و همچنین به تأسیس راه شوسه بین آستارا و اردبیل اشاره کرد. او همچنین از مخالفان بانک شاهی به شمار می‌آمد و در نظر روس‌ها چهره مهم و تاثیرگذاری بود. کلنل کاساکوفسکی، فرمانده وقت بریگاد قزاق در ایران در خاطرات خود درباره ملک‌التجار می‌نویسد: «حاج ملک‌التجار سردسته تجار تمام تهران و سراسر آذربایجان می‌باشد و خود آذربایجانی است.»

 تحصیل در مدارس قدیمه و آموختن مخفیانه زبان فرانسه

 حاج حسین فرزند ارشد خانواده محمد کاظم ملک‌التجار بود و در کنار دو برادر و سه خواهرش در خانه چنین پدری در بازار بین‌الحرمین تهران پرورش یافت. پدرش هرچند مرد سیاست بود و با تجدد میانه بدی نداشت اما آن زمان منش و ریشه خانوادگی همچنان بر اوضاع زمانه می‌چربید. از همین رو بود که به مدارس جدید با دیده تردید می‌نگریست و بنابراین فرزند ارشد، حسین را برای حفظ دیانت به مدارس دارالشفاء و صدر تهران فرستاد تا به تحصیل علوم قدیمه بپردازد.

 حاج حسین آقا ملک، دربارۀ دوران کودکی خود می‌گوید: «پدر ما در تربیت فرزندان بسیار سخت‌گیر بود. پیوسته از ما بازخواست می‌کرد. به شدت از او می‌ترسیدیم. در حضورش مثل یک بنده پرستنده دست به سینه می‌ایستادیم. ولو متوجه حضور ما نشده باشد، هر مدتی که طول می‌کشید منتظر می‌ماندیم تا به ما نگاه کند و اجازه جلوس بدهد. آن‌گاه دو زانو می‌نشستیم. انحراف از دو زانو نشستن مؤاخذه داشت. باید فاصله از محل نشستن پدر را رعایت می‌کردیم و به فرمایشات او گوش می‌دادیم. وقتی من و برادرم تقصیری کرده بودیم، مرحوم پدرم با‌ همان دقت در تربیت فرزندان و سخت‌گیری شدید، دستور داد دو «ارخالق» [جامه بلند، لباده‌ای که بین رویه و آستری آن پنبه می‌دوختند] بر ما بپوشانند و یک طناب دور کمر هر یک از ما ببندند. پوشیدن این ارخالق‌های ژنده و مندرس با پنبه‌هایی از لایه آستری و رویه بیرون آمده بسیار موهن بود. ما هفت یا هشت ساله بودیم. پدرم برادرم را با خود می‌کشید. دست مرا هم گرفته بود و به دکان استاد میرزا کفشدوز همسایه خانه بین‌الحرمین در بازار می‌برد و می‌گفت: شما لایق فرزندی من نیستید و باید کفشدوزی کنید. من از دستش گریختم و او دوان‌دوان به دنبالم آمد تا مرا گرفت. ولی در همین فاصله تصمیمش عوض شد و موضوع خاتمه یافت.»

حسین ملک از محضر استادانی چون حاج شیخ مسیح طالقانی، سیدمحمدعلی مازندرانی و میرشهاب‌الدین نیریزی بهره برد و در مکتب میرزا ابوالحسن‌خان جلوه، حکیم بزرگ عصر ناصری در حجره‌های مسجد شاه تربیت شد. در کنار این‌ها دور از چشم پدر مدتی نیز به مدرسه فرانسوی «آلیانس» رفت تا زبان فرانسه را بیاموزد. در آنجا بود که با کسانی چون محمدعلی فروغی، نویسنده، ادیب و نخست‌وزیر تاثیرگذار سالیان بعد، هم‌دوره و هم‌کلاس شد.

او درباره این تحصیل مخفیانه می‌گوید: «یک مورد دیگر قضیه فرانسه خواندن و نافرمانی من بود. پدرم با تعصبات شدید مذهبی تعلیم و تحصیل را جز در محدوده دروس متعارف با آن زمان مانند فقه، طب، نجوم، ادب فارسی و عربی نمی‌دانست و ما نیز به تبعیت از سلیقه او مجاز به آموزش زبان خارجی نبودیم.»

حسین از همان جوانی به آموختن، مطالعه و جمع‌آوری کتب علاقمند بود و این عشق و علاقه را تا آخر عمر حفظ کرد. پدرش ثروت انبوهی برای فرزندانش به یادگار گذاشت. از جمله دارایی‌های او، املاک وسیعی بود که در خراسان خریده بود. محمد کاظم ملک‌التجار دوره‌ای اداره املاک خراسان را برعهده داشت و در این ماموریت حسین دستیار پدرش بود. سفر به خراسان نخستین جرقه‌های علاقه او به فرهنگ ایرانی را موجب شد و از همان زمان با تکیه بر ثروت خانوادگی و تمکن مالی که داشت، جمع‌آوری کتب ارزشمند را آغاز کرد. حسین در آنجا به راهنمایی یکی از دوستان پدرش با بخشی از آثار تاریخی و نفیسی که تحت نظر حرم رضوی نگهداری می‌شد، آشنا شد و بعد‌ها هنگامی که ۲۸ ساله بود، در نیشابور نسخه‌ای از دیوان «ابن یمین فریومدی» شاعر سده ششم هجری را بدست آورد. آنچنان که خود گفته است در همان زمان بود که ایده تاسیس یک کتابخانه مملو از کتب خطی و نفیس در ذهنش تقویت شد.

malek08

 کتابخانه‌ای که وقف شد

 کتابخانه ملک که از حدود سال ۱۲۷۸ شمسی آجرهای نخست بنایش گذاشته شد، ابتدا در مشهد بود و سپس به خانه پدری او در تهران منتقل شد. او در روز ۶ آبان ۱۳۱۶ این کتابخانه را وقف کرد. بر اساس وقف‌نامه شماره ۷۹۷۶- ۱۳۱۶/۸/۶ که در دفتر اسناد رسمی شماره ۷۷ حوزه تهران ثبت شد، حسین‌آقا ملک خانه اجدادی خود در بازار بین‌الحرمین تهران را به همراه تمام اثاثیه و کتاب‌های موجود در آن، وقف آستان امام رضا (ع) کرد تا «شعبه‌ای از کتابخانه مقدسه رضویه باشد» و «کافه و عامه افراد سکنه ایران بدون رعایت ملیت حق استفاده داشته [باشند.]»

 آنچه وقف شد علاوه بر هزاران نسخه خطی نفیس یا چاپ سنگی شامل فرش‌ها، لوستر‌ها، مبلمان و تابلوهای نقاشی بود که او به عنوان لوازم و تجملات زندگی شخصی از آن‌ها استفاده می‌کرد. مجموعه‌ای از تمبرها، سکه‌ها، آثار لاکی و برخی تابلوهای نقاشی مرحوم کمال‌الملک و نقاشان معروف جهان از دیگر بخش‌های وقف شده در این خانه بود. این آثار ابتدا در قالب کتابخانه به نمایش درآمدند و بعدها هسته اولیه «موزه ملک» را شکل دادند.

 حاج حسین ملک در وقف‌نامه کتابخانه، تولیت موقوفه را به خود اختصاص داده و پس از مرگ به نایب‌التولیه آستان قدس رضوی سپرده است. نظارت بر اجرای وقف‌نامه با دو تن از فرزندانش به نام‌های بانو عزت ملک و مرحومه فلورت خانم و مدعی‌العموم دیوان عالی تمیز [دادستان کل کشور در تشکیلات امروزی قوه قضائیه] است. این نظارت پس از دختران او با فرزندانشان «با تقدم طبقه سابقه بر لاحقه و تقدم ذکور هر طبقه بر اناث» خواهد بود. طبق وقف‌نامه، کتابخانه ملی ملک همه روزه به جز تعطیلات برای استفاده عموم باز است، اما «بیرون دادن و بردن کتاب» ممنوع است و کتاب‌ها باید در محل کتابخانه و طبق آداب مترتب بر آن مطالعه شوند.

 ملک اموال زیادی را وقف کتابخانه کرد تا پس از مرگش درآمدی برای توسعه کمی و کیفی آن فراهم باشد.

او در ۲۹ تیر۱۳۲۳ قطعه زمین بزرگی را در باغ ملی تهران برای ساختمان جدید کتابخانه و موزه وقف کرد.

او همچنین در دو نوبت در سال‌های ۱۳۲۵ و ۱۳۳۰ املاک و مستغلات دیگری را وقف آستان قدس رضوی کرد و درآمدشان را به کتابخانه اختصاص داد. املاک وقفی در سال ۱۳۳۰ شامل ۲۰ قطعه زمین بزرگ کشاورزی در خراسان و تعداد زیادی دکان در بازار تهران بود. ساخت مدرسه زرین ملک در چناران در سال ۱۳۳۸شمسی، ساخت درمانگاهی واقع در باغ حاج نصیر چناران، ساخت درمانگاهی واقع در باغ سجادیه تربت جام، احداث حمام، رختشوی‌خانه و زورخانه در محله حاج نصیر چناران از دیگر فعالیت‌های عام‌المنفعه حاج حسین ملک است که به واسطه کثرت موقوفاتش، او را «بزرگترین واقف تاریخ معاصر ایران» می‌دانند. وسعت موقوفات ملک تا حدی است که آستان قدس رضوی اداره‌ای مجزا به نام «اداره موقوفات ملک» دارد. از دیگر کارهای خیریه او اختصاص دو میلیون متر مربع زمین جهت ساخت خانه برای فرهنگیان و واگذاری چند ده هزار متر زمین برای پارک «وکیل‌آباد» در مشهد است.

درگذشت ملک، انتقال تولیت به آستان قدس و جابجایی کتابخانه

 حاج حسین‌آقا ملک سرانجام در چهارم اَمُرداد ماه ۱۳۵۱ در سن ۱۰۱ سالگی در تهران درگذشت. او را پس از وفات به مشهد منتقل کردند و در غرفه شرقی دارالحفاظ حرم مطهر رضوی در نزدیکی پدرش به خاک سپردند. مرحوم احمد گلچین معانی، متخلص به گلچین شاعر و پژوهشگر مشهدی‌الاصل درباره تاریخ وفات حسین‌آقا ملک سروده است:

از پس صد سال برفت آنکه بود/ در صفِ نیکانِ جهـان، منسلک

سالِ وفات و سـنۀ عمر اوست/ بانی خیرات، حسـین ملک..

malek06

 با درگذشت او بر اساس وقف‌نامه، کتابخانه موقوفه در اختیار آستان قدس رضوی قرار گرفت. کتابخانه و موزه ملی ملک تا سال ۱۳۷۵ در خانه قدیمی ملک در بازار بین‌الحرمین تهران برپا بود، اما حاج حسین از آغاز کار، گسترش آن را از نظر دور نداشت و بنای ساختمانی بزرگتر را پیش‌بینی کرد. زمینی که از سال ۱۳۲۳ در اراضی باغ ملی تهران برای این منظور وقف شده بود، از سال ۱۳۷۵ شمسی و پس از پایان مراحل ساخت ساختمان جدید، به بهره‌برداری رسید و اکنون تحت تولیت آستان قدس رضوی و به مدیریت هیات عامله و ناظر استصوابی موقوفات ملک به عنوان شعبه‌ای از کتابخانه آستان قدس رضوی، در تهران مورد استفاده اقشار مختلف مردم قرار دارد. کتابخانه ملی ملک با داشتن ۱۹ هزار عنوان نسخه خطی نادر و نفیس، یکی از شش گنجینه بزرگ نسخ خطی ایران است. از قدیمی‌ترین کتب خطی این کتابخانه باید به کتاب خطی «ثمره بطلمیوس» به تاریخ ۳۷۱ هجری قمری و «فوزالاصغر» از علی‌ابن مسکویه به تاریخ ۴۱۰ هجری قمری اشاره کرد. قرآن‌های خطی بی‌نظیر با جلدهای مطلا، شاهنامه و خمسه نظامی به خط محمد بن مطهر نیشابوری که برای سلطان بایسنغر نوشته شده، با مینیاتوری که صحنۀ تقدیم شاهنامه را نشان می‌دهد و سال تحریر آن ۸۳۷ قمری است، از دیگر آثار ماندگار موجود این گنجینه است.

از سال ۱۳۷۵ که محل کتابخانه تغییر کرد و به خیابان سی تیر، مجاور باغ ملی آمد، ساختمان قدیمی از نظرها دور ماند. این ساختمان که در قلب تجاری پایتخت، نزدیکی بازار تهران واقع است، نمونه‌ای از معماری بدیع دوره قاجار است. دیواره‌هایی سنگی، با آجرهای تراش‌خورده و قاب‌هایی از کاشی هفت رنگ با نقوش اسلیمی، هندسی و نقش‌های گوناگون. گچ‌بری‌ها و تزیینات داخلی این بنا نیز چشم‌نواز و مثل سایر بناهای دوره ناصری، تلفیقی از هنر اروپایی و سنت معماری ایرانی است. مرمت بخش قاجاری این بنا در سال ۱۳۷۷ با همکاری سازمان میراث فرهنگی استان تهران آغاز و در سال ۱۳۸۱ به پایان رسید و گفته می‌شود مدیریت کتابخانه و موزه ملک در نظر دارد تا با مشارکت نهادهای فرهنگی و اجتماعی شهر تهران این خانه را احیا کرده و به یک مرکز فرهنگی تبدیل کند.

 ***

 حالا ۴ دهه از درگذشت حاج حسین‌آقا ملک می‌گذرد. شاید روزی که در ۲۸ سالگی کتاب اشعار «ابن یمین فریومدی» را در دست گرفت، نفیس بودن آن به وجدش آورد و ایده داشتن کتابخانه‌ای پر از کتب خطی را به ذهنش متبادر کرد، خود تصوری از فرجام ایده‌اش نداشت اما حالا ۷۵ سال پس از وقف کتابخانه و موزه ملی ملک اغراق نیست اگر بگوییم کم نیستند پایان‌نامه‌ها و پروژه‌های تحقیقاتی که در سایه همین موقوفات به سرانجام می‌رسند. لابد حاج حسین ملک نیز از آنچه بر جای گذاشته راضی و در آرامش است. هرچند بسیاری از مردمانی که روزانه به کتابخانه وقفی او مراجعه می‌کنند و از گنجینه ارزشمندش بهره می‌برند، حتی با دیدن سر دیس مرمری‌اش در محوطه موزه، به یادش نیاورند.

khaneh-malek-1-2

وقف نامه

 حاج حسین ملک در ۶ آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی، خانه پدری خود در بازار بین الحرمین تهران را به همراه تمام اثاثیه و کتاب های موجود در آن وقف آستان امام رضا(علیه السلام) کرد تا “شعبه ای از کتابخانه مقدسه رضویه باشد” و “کافه و عامه افراد سکنه ایران بدون رعایت ملیت حق استفاده داشته [باشند.]”

آن چه وقف شد علاوه بر هزاران نسخه خطی نفیس یا چاپ سنگی شامل فرش ها، لوسترها، مبلمان و تابلوهای نقاشی بود که او به عنوان لوازم و تجملات زندگی شخصی از آن ها استفاده می کرد. همچنین مجموعه های تمبر، سکه، آثار لاکی و تابلوهای نقاشی میانشان دیده می شد. این آثار ابتدا کنار کتابخانه به نمایش درآمدند و سپس هسته اولیه موزه ملک را شکل دادند.

ملک در وقف نامه کتابخانه، تولیت موقوفه را به خود اختصاص داده و پس از مرگ به نایب التولیه آستان قدس رضوی سپرده است. نظارت بر اجرای وقف نامه با دو تن از فرزندانش (بانو عزت ملک و مرحومه فلورت خانم) و مدعی العموم دیوان عالی تمیز ( دادستان کل کشور در تشکیلات امروزی قوه قضائیه) است. این نظارت پس از دختران او با فرزندانشان “با تقدم طبقه سابقه بر لاحقه و تقدم ذکور هر طبقه بر اناث” خواهد بود.

طبق وقف نامه، کتابخانه ملی ملک همه روزه به جز تعطیلات برای استفاده عموم باز است، اما “بیرون دادن و بردن کتاب” ممنوع است و کتاب ها باید در محل کتابخانه و طبق آداب مترتب بر آن مطالعه شوند.

حاج حسین ملک اموال زیادی را وقف کتابخانه کرد تا پس از مرگش درآمدی برای توسعه کمی و کیفی آن فراهم باشد. او نخستین بار در سال ۱۳۲۵ خورشیدی و سپس در ۲۵ فروردین ماه ۱۳۳۰ املاک و مستغلات زیادی را وقف آستان قدس رضوی کرد و درآمدشان را به کتابخانه اختصاص داد. املاک وقفی در سال ۱۳۳۰ شامل ۲۰ قطعه زمین بزرگ کشاورزی در خراسان و تعداد زیادی دکان در بازار تهران بود.

تولیت و نظارت این موقوفات مانند کتابخانه است و عمدتا صرف کارهای ذیل خواهد شد:

۱- اختصاص نیم عشر (۵ درصد) از عواید خالص سالانه برای خرید کتاب و لوازم موزه

۲- اداره کتابخانه شامل مرمت کتاب ها و حقوق متولی، ناظران ، مدیر و کارکنان

۳- برپایی جشن در سالروز ولادت پنج تن آل عبا علیهم السلام و بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و میلاد فرخنده امام رضا علیه السلام

۴- برپایی مراسم سوگواری در روزهای هفتم تا یازدهم محرم

۵- برگزاری مراسم یادبود در سالروز درگذشت واقف

حاج حسین ملک در سال های ۱۳۳۱ و ۱۳۳۴ برای چندمین بار املاک و مستغلاتی را وقف آستان قدس رضوی کرد و مقرر داشت که بخشی از عواید آن ها به کتابخانه و موزه و بخش دیگر به ساخت و اداره بیمارستانی در چناران خراسان اختصاص یابد(موسسه و کتابخانه ملک).

معرفی موسسه

کتابخانه و موزه ملی ملک تا سال ۱۳۷۵ در خانه ملک برپا بود. اما حاج حسین از آغاز کار، گسترش آن را از نظر دور نداشت و بنای ساختمانی بزرگ تر را پیش بینی کرد. بنابراین در ۲۹ تیرماه ۱۳۲۳ قطعه زمین بزرگی را در باغ ملی تهران (محل کنونی مؤسسه) برای ساختمان جدید کتابخانه و موزه وقف کرد.

احداث ساختمان جدید در زمان حیات حاج حسین ملک ممکن نشد. تا این که آستان قدس رضوی طراحی و بنای ساختمان جدید را در سال ۱۳۶۴ آغاز کرد و در ۱۳۷۵ به پایان برد.

از نظر ساختار تشکیلاتی، مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک مؤسسه ای غیر دولتی و غیرانتفاعی است که همچون سایر مؤسسات فرهنگی آستان قدس رضوی بر اساس وقف نامه زیر نظر مستقیم تولیت آستان قدس رضوی اداره می شود. ارکان مؤسسه عبارت اند از: مجمع عمومی، ناظر استصوابی، هیأت مدیره، مدیرعامل و بازرس قانونی.

اهداف مؤسسه کتابخانه و موزه ملی طبق اساسنامه عبارت است از:

۱- پیشبرد معارف

۲- اجرای وقف نامه مرحوم ملک و اشاعه فرهنگ وقف

۳- حراست و حفظ گنجینه کتابخانه

۴- گردآوری، بهنگام سازی و توسعه منابع کتابخانه

۵- نگهداری، بازشناسی و معرفی آثار فرهنگی هنری ادوار گذشته

۶- گردآوری مجموعه نفایس و آثار هنری متناسب با گنجینه به میراث نهاده شده واقف

کتابخانه

کتابخانه ملی ملک با داشتن ۱۹ هزار عنوان نسخه خطی نادر و نفیس، یکی از شش گنجینه بزرگ نسخ خطی ایران است. چهار کتابخانه دیگر عبارت اند از کتابخانه ملی، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه مرحوم آیت الله مرعشی نجفی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران. در این میان، امتیاز کتابخانه ملک به نفاست و ارزش هنری آثار است.

همچنین این کتابخانه دارای حدود ۷۰ هزار کتاب چاپی، ۳۴۰۰ کتاب چاپ سنگی و ۵۴۸ عنوان نشریه ادواری در ۴۰۰۰ مجلد است. بخش قابل توجهی از کتاب های چاپی متعلق به پیش از سال ۱۳۲۰ خورشیدی هستند و در زمره نخستین کتاب های چاپی ایران قرار می گیرند. کتابخانه ملک پیوسته با خرید کتاب های خطی و چاپی از محل عواید موقوفات ملک غنی تر می شود.

غیر از مخازن کتاب و تالارهای مطالعه، بخش های مجهزی هم برای انجام امور فنی از قبیل مرمت نسخ خطی، عکاسی و تهیه میکروفیلم، صحافی، جلدسازی و … ایجاد شده اند. در کنار این بخش ها انتشارات مؤسسه از سال ۱۳۴۸ برای چاپ و نشر نسخ خطی موجود در کتابخانه و آثار پژوهشی مرتبط با آن ها تأسیس شده است.

موزه

موزه ملی ملک از ۶ مجموعه بدین شرح تشکیل شده است:

۱- مجموعه سکه شامل ۳ هزار قطعه سکه و مدال ایرانی از سده ششم پیش از میلاد تا دوران پهلوی و نیز سکه هایی از یونان، جانشینان اسکندر، امپراتوری بیزانس، خلفای اسلامی و امپراتوری عثمانی

۲- مجموعه آثار هنری شامل تابلوهای نقاشی هنرمندان به نام ایرانی مانند کمال الملک غفاری، لطفعلی صورتگر، هادی خان تجویدی و برخی نقاشان اروپایی و لوستر و مبلمان

۳- مجموعه هنر لاکی شامل ۸۶ قطعه قلمدان، قاب آیینه و سرچسبدان که با نقاشی لاکی آراسته شده اند و برخی شان حدود ۳۰۰ سال قدمت دارند.

۴- مجموعه تمبر شامل هزاران قطعه تمبر از نخستین تمبرهای منتشر شده در ایران و جهان تا زمان حاضر.

۵- مجموعه فرش شامل ۳۴ تخته قالی و قالیچه از نقاط مختلف ایران که بوسیله زبده ترین بافندگان دو سده اخیر بافته شده اند.

۶- مجموعه بانو ملک شامل تابلوهای نقاشی قاجاری، نسخه های خطی، قلمدان، سرقلیان و آثار لاکی که تعدادشان به ۴۷ اثر می رسد. این مجموعه در سال ۱۳۸۵ توسط بانو عزتملک ملک، فرزند مرحوم حاج حسین ملک و ناظر استصوابی موقوفات ملک به موزه اهداء شده است.

۷- مجموعه آثار خوشنویسی که آثاری از بزرگ ترین و نامدارترین خوشنویسان ایران و اسلام مانند یاقوت مستعصمی، علیرضا عباسی، میرعماد، احمد نیریزی، درویش عبدالمجید طالقانی، میرزا غلامرضا اصفهانی و… را در خود جای داده است.

آستان قدس رضوی

کتابخانه و موزه ملی ملک از سوی زنده یاد حاج حسین آقا ملک، وقف بر آستان قدس رضوی شده و یکی از مؤسسات تابع آن است. این مؤسسه در چارچوب وقف نامه خود و نیز با در نظر داشتن اهداف و برنامه های فرهنگی آستان قدس رضوی فعالیت می کند.

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت های فرهنگی آستان قدس رضوی به چهار کتابخانه مرکزی (مشهد)، ملک (تهران)، وزیری (یزد) و هرندی (کرمان) محدود می شد. اما پس از انقلاب، حفظ و احیاء و ارتقای فرهنگ رضوی مورد اهتمام جدی تولیت عظمای آستان قدس رضوی قرار گرفت و بدین منظور مؤسسات فرهنگی گوناگونی مانند دانشگاه اسلامی علوم رضوی، دانشگاه امام رضا(ع)، بنیاد فرهنگی رضوی، سازمان کتابخانه ها و موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، مؤسسه آفرینش های هنری، شرکت به نشر، مؤسسه فرهنگی قدس، بنیاد پژوهش های اسلامی و… بنیان نهاده شد. سیاست گذاری فرهنگی، برنامه ریزی، نظارت و هماهنگی این مؤسسات برعهده شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی است.

بخش مهمی از فعالیت های فرهنگی آستان قدس در حوزه کتاب و موزه جای می گیرد. آستان قدس و مؤسسات فرهنگی تابع آن با دراختیار داشتن ۳۸ کتابخانه با مجموع ۵/۲ میلیون جلد کتاب چاپی، ۷۸ هزار نسخه خطی و ۲۵ هزار جلد کتاب چاپ سنگی در ۶۰ هزار متر مربع فضای مطالعاتی، بزرگ ترین شبکه کتابخانه ای کشور را شکل داده اند و موزه های آن از غنی ترین و پراهمیت ترین موزه های ایران به شمار می آیند.

در برنامه چشم انداز بیست ساله آستان قدس رضوی بدست آوردن جایگاه نخست میان کتابخانه ها و موزه های منطقه خاورمیانه هدف گیری شده و مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک نیز کوشش برای دستیابی به این هدف را سرلوحه برنامه های خویش قرار داده است.

malek05

نوادگان حاج حسین ملک از سبک زندگی پدر می گویند۱۰۱ سال عزت و خدمت سبک زندگی حاج حسین ملک از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. مرد ثروتمندی که به رغم اموال بی‌حد و حسابش، به شدت به اصول اخلاقی و اعتقادی پایبند بود و با تکیه بر باورهای قلبی خود توانسته بود محیط گرم و بانشاطی را برای اهالی خانه‌اش مهیا کند. همان خانه‌ای که صرفاً محل زندگی خانواده ملک به شمار نمی‌رفت و طی روزها و شب‌ها، مهمانان زیادی را به خود می‌دید که بسیاری از آنها را حتی خود حاج حسین آقا هم نمی‌شناخت! اگر بخواهیم حاج حسین ملک را در یک جمله خلاصه کنیم، باید او را مردی مهمان‌نواز، دست و دلباز، خیّر، شوخ‌طبع، ساده زیست، مذهبی، روشن فکر، قناعت‌گر و در عین حال هوشیار و حسابگر بنامیم که همگان او را به خاطر سجایای اخلاقی‌اش می‌ستودند و احترام خاصی برایش قائل بودند. به واقع عزت و اعتبار حاج حسین ملک همچون بسیاری از ثروتمندان امروزی صرفاً به واسطه ثروتش به‌دست نیامده و همین خصوصیات منحصربه‌فرد بود که او را از دیگران متمایز می‌کرد. سراغ طاهره و آسیه ضیایی دختران صدیقه ملک فرزند حاج حسین آقا رفتیم تا بیش از پیش با ویژگی‌های شخصیتی این مرد خوشنام آشنا شویم.  

 

 وقف به‌عنوان مهم‌ترین شاخصه حاج حسین ملک به شمار می‌رود. فکر می‌کنید مهم‌ترین هدف حاج حسین آقا از این کار چه بود؟ 

طاهره خانم: فرهنگسازی در وقف. حاج حسین آقا به راحتی اموالشان را به مردم می‌بخشیدند، چون معتقد بودند که اگر ببخشند، همان افرادی که از اموال ایشان بهره‌برده‌اند نیز این کار را یاد می‌گیرند و این رفتار نیکو، نسل به نسل تکرار می‌شود و فرهنگ وقف و بخشش در میان مردم رونق می‌گیرد. در وقف یک استثنا بودند و هرچه که داشتند را وقف کردند تا این کار فرهنگی، برای همیشه و تا نسل‌ها بعد ماندگار شود. 

  اما به هرحال با آن همه وقفیات عظیم، چیز زیادی برای فرزندانشان نگذاشتند. 

آسیه خانم: حاج حسین آقا همیشه می‌گفتند فرزندانم نیاز به چیزی ندارند و آنها را به خدا می‌سپارم. درست است که از ایشان چیز زیادی برای فرزندانشان باقی نماند اما مهم‌تر از تمام اموال و املاک، احترام و جایگاهی بود که برای فرزندان به ارث رسید و همین هم از هرچیز دیگری ارزشمندتر است. 

  علاوه بر موضوع وقف، از حاج حسین آقا به‌عنوان فردی خیّر یاد می‌شود که همواره در بحران‌های مالی، همراه مردم بوده و از کمک به نیازمندان دریغ نمی‌کرده. در این‌باره برایمان بگویید. 

طاهره خانم: همیشه افراد زیادی برای‌طلب کمک از حاج حسین آقا به خانه ایشان می‌آمدند و ایشان نیز هرکاری که از دستشان بر می‌آمد برای آنها انجام می‌دادند. حاج حسین، اگر می‌توانست مشکل بیکاری فردی را حل کند، حتماً این کار را می‌کرد. یا مثلاً اگر کسی ناخوش و بیمار بود، هزینه‌های درمان آن فرد را بدون آنکه خودش بفهمد، پرداخت می‌کرد. اگرهم کسی بدهکار بود و به پولی نیاز داشت، با کمال میل می‌پذیرفت اما معمولاً بیشتر این کارها را مخفیانه انجام می‌داد و نمی‌گذاشت کسی چیزی بفهمد. 

  با این همه بذل و بخشش، خودشان هم اهل زیاد خرج کردن بودند؟ 

طاهره خانم: به هیچ عنوان. اعتقاد زیادی به ساده زیستی داشتند و اگر کسی ایشان را نمی‌شناخت، نمی‌فهمید که او همان حاج حسین آقای سرشناس است. به واقع پدربزرگم از یک فرد روستایی چیزی بیشتر نداشت و فرزندانش را هم به شکلی تربیت کرده بود که از تجملات به دور باشند. 

  چقدر حاج حسین آقا و رفتارهای او را به خاطر می‌آورید. از رفتارهای ایشان در خانواده برایمان بگویید. 

آسیه خانم: ایشان با تمام مشغولیات کار و زندگی و تلخی‌هایی مثل زندان افتادنشان، همیشه فردی خوش اخلاق و باحوصله بودند که همه از او روحیه می‌گرفتند. حتی در سال‌های آخر عمر که ایشان بیمار شده و در بستر افتاده بودند هم، خیلی‌ها برای گرفتن روحیه پیش ایشان می‌آمدند و از وجودشان استفاده می‌کردند. 

  در تربیت فرزندان چگونه عمل می‌کردند؟ 

 طاهره خانم: اصلاً و ابداً به فرزندان نمی‌گفتند که باید این کار را رعایت کنی یا نکنی. پایه و اساس تربیت اولیه را به خود بچه‌ها داده بودند و بچه‌ها در تصمیم‌گیری آزادی عمل داشتند. البته آقا اگر رفتار نادرستی از دخترها، نوه‌ها یا هرکس دیگری می‌دیدند، حتماً گوشزد می‌کردند یا با اخم‌هایشان نشان می‌دادند که از فلان رفتار خوش‌شان نیامده است و همین جدیت و جذبه کافی بود برای آنکه همه بدانند چه باید بکنند. 

  رفتار ایشان به‌عنوان یک پدربزرگ با نوادگانشان چطور بود؟ 

طاهره خانم: به‌عنوان یک پدربزرگ استثنایی بودند. حاج حسین آقا عاشق بچه‌ها بودند و صبر و حوصله عجیبی داشتند. با بچه‌ها بازی می‌کردند و با وجود سن بالا، چیزی از محبت به بچه‌ها کم نمی‌گذاشتند. ایشان حتی با فرزندان باغبانشان هم همین‌طور رفتار می‌کردند و از محبت به آنها هم دریغ نداشتند. 

آسیه خانم: رفتار ایشان مثل یک مکتب بود که ما هم‌نسل به نسل به بعدی‌ها منتقل می‌کنیم تا وارثان خوبی برای رفتارهای نیکوی حاج حسین آقا باشیم. 

  گویا ایشان به صله رحم هم خیلی اعتقاد داشتند. 

طاهره خانم: منزل ما همیشه پر از مهمان بود. فامیل‌ها دائماً می‌آمدند و می‌رفتند. البته فرقی نمی‌کرد که مهمان‌ها غریبه باشند یا آشنا. در خانه ما به روی همه باز بود و حاج حسین آقا، ارزش و احترام زیادی برای مهمانانش قائل می‌شد. گرچه ایشان اهل اسراف و تجمل‌گرایی نبود اما با این حال احترام زیادی برای کسانی که به خانه‌اش می‌آمدند، قائل بود و به همین دلیل هم، بنا به دستور حاج حسین معمولاً در هر وعده، چند نوع غذا پخته می‌شد تا همه کسانی که در آن خانه بودند و یا به آنجا رفت‌وآمد می‌کردند، بتوانند در هنگام غذا سرسفره بنشینند. 

آسیه خانم: مردم می‌آمدند و گاهی چند روزی در خانه ما می‌ماندند. حاج حسین آقا طوری با آنها رفتار می‌کرد که مهمان‌ها آنجا را خانه خودشان می‌دانستند و هیچ‌وقت احساس نمی‌کردند که زیر منت کسی هستند. آنها آنقدر در خانه پدربزرگم راحت بودند که حتی خودشان دستور غذایی می‌دادند و اصلاً حس مهمان بودن نداشتند. 

  حاج حسین فرقی هم بین مهمان‌ها قائل می‌شدند. مثلاً برای ایشان میزبانی از یک کارگر با یک مقام ارشد فرقی می‌کرد؟ 

آسیه خانم: به هیچ عنوان. با همه یکسان رفتار می‌کردند و درقبال همه مردم تواضع به خرج می‌دادند. برای حاج حسین با آن همه ثروت و اعتبار و دانش، فقط انسان بودن ارزش داشت و مقام افراد برایش فرقی نمی‌کرد. درست برخلاف خیلی از مردم امروزه که با پشت میز نشستن، هوایی می‌شوند و همه چیز را فراموش می‌کنند. 

  خودشان هم به مهمانی می‌رفتند؟ 

آسیه خانم: حاج آقا معمولاً مهمانی نمی‌رفتند و بیشتر دوست داشتند میزبان باشند. البته گاهی در مجلس شاهنامه‌خوانی شرکت می‌کردند که در این مجلس‌ها، حافظه قوی و قدرت کلام بالای ایشان زبانزد بود و کمتر کسی حریفشان می‌شد. 

طاهره خانم: در ادامه صحبت آسیه خانم باید بگویم که ایشان حافظ قرآن بودند و به دلیل علاقه‌ای که به شعر داشتند، اشعار مختلف را هم از حفظ بودند. آن زمان که ما بچه بودیم، ما را به حفظ قرآن و حکایات تشویق می‌کردند و می‌گفتند هرچه را که از حفظ کنید، به شما جایزه می‌دهم. 

  پس حسابی اهل دین و ادب بوده‌اند. 

طاهره خانم: ایشان آموزه‌های اخلاقی دین را کاملاً رعایت می‌کردند. ایام تاسوعا و عاشورا و روضه‌خوانی‌هایی در منزل خود داشتند و بزرگان دین همواره درحال رفت‌وآمد به خانه ایشان بودند. البته حاج حسین آقا به رغم تمام اعتقادات مذهبی‌شان، از جشن و شادی هم غافل نمی‌شدند و علاقه زیادی به موسیقی اصیل داشتند که به این سبب باید از ایشان به‌عنوان فردی متدین و روشنفکر یاد کرد. 

  مرد متدینی که در اواخر عمرش به دلیل رعایت موازین شرعی، با پرستار خود ازدواج کرد. 

طاهره خانم: بله‌ـ پدربزرگم در اواخر عمرشان، پرستار خانمی داشتند که نسبت به ایشان صمیمی و خدمتگزار بود. حاج آقا که در سال‌های آخر عمرشان کاملاً ناتوان شده بودند، با کبری خانم دختر یکی از کارگرهای خود ازدواج کردند تا حتی اگر دست او به حاج آقا می‌خورد، اشکال شرعی نداشته باشد. کبری خانم، زنی جوان و مهربانی بود که با صبر و حوصله به حاج آقا رسیدگی می‌کرد و لحظه‌ای از ایشان غافل نمی‌شد و تا پایان عمر آقا(سال ۱۳۵۱) نیز با ایشان زندگی کرد. 

  این ازدواج سوم حاج حسین ملک بود؟ 

آسیه خانم: بله‌ـ حاج حسین آقا ۳ بار ازدواج کردند اما نه همزمان با همسران دیگرشان. مادربزرگ ما زهرا خانم دختر حاج سیدعبدالله متولی مسجد گوهرشاد، همسر اول حاج آقا بودند که ۳ دختر به نام‌های عزت‌الملک خانم، ملک‌زاده خانم و صدیقه خانم به دنیا آوردند. البته ایشان ۲ سال بعد از تولد مادر ما یعنی صدیقه خانم، هنگام زایمان از دنیا رفتند و حاج آقا بعد از ایشان، با زرین ملک خانم ازدواج کردند و از ایشان صاحب دو دختر به نام‌های فلورت خانم و رزت خانم شدند که درحال حاضر فقط رزت خانم در قید حیات هستند. حاج آقا بعد از فوت همسر دومشان و در اواخر عمر، همسر سوم خود که همان پرستارشان بودند را اختیار کردند. 

زندگی به سبک حاج حسین آقا

    مردی به دور از تجمل‌گرایی

رزت دختر حاج حسین ملک: پدرم تجمل‌گرایی خارج از عرف را دوست نداشت و وقتی برای خرید لباس نو از او تقاضای وجهی می‌کردیم، به چانه‌زنی با ما می‌پرداخت و می‌گفت که شخصیت و احترام انسان به معرفت اوست نه به پول و ثروت و لباسش. اما با این حال، گاهی که برای امور عادی زندگی از او وجهی‌طلب می‌کردیم، ناباورانه چندین برابر آن را به ما می‌داد. 

   توجه به اطرافیان

مرحوم صدیقه ملک‌، فرزند حاج‌حسین: پدرم خیلی مهربان و خوش سفر بود. ما هروقت به مشهد سفر می‌کردیم، چندروزی در راه بودیم که پدرم در این مدت توجه خاصی به اطرافیان خود داشت. دلش می‌خواست همه راحت باشند. توجه می‌کرد که مبادا غذا یا جای خواب بقیه مناسب نباشد. باور کنید نه برای اینکه ایشان پدرم بود، این را می‌گویم اما واقعاً مثل ایشان کسی را ندیده‌ام که این‌طور مواظب اطرافیان باشد و به آنها توجه کند. 

   جدی در تصمیم‌ها

طاهره ضیایی: حاج آقا فردی مستقل و مصمم در تصمیم‌هایش بود. امکان نداشت کسی بتواند روی او نفوذ کند. به قول یکی از استادان اگر هم خلق و خوی ایشان چیزی به غیر از این بود، نمی‌توانست آن همه املاک و اموال را اداره کند و چنین کلکسیون ارزشمندی را به جای بگذارد. ایشان حتی بعد از وقف هم گفته بودند که تا وقتی در قید حیات هستند، خودشان آنها را اداره می‌کنند که این کار را هم با جدیت تمام انجام دادند. 

   احترام به اقلیت‌های مذهبی

آسیه ضیایی: برای حاج حسین آقا، مسیحی و ارمنی و… هیچ‌کدام فرقی نداشت. با وجود اینکه آنقدر متدین بودند، همه را یکسان می‌دانستند. مثلاً یکبار در راه مشهد که خب هتل و مسافرخانه تمیزی هم نبوده، آقایی به پدربزرگم می‌گویند که یک جای تمیز سراغ دارند اما اهل آن خانه ارمنی هستند. حاج آقا می‌پذیرد و وقتی به آن خانه می‌روند، صاحبخانه یک قالیچه تمیز می‌آورد و پهن می‌کند اما معذرت‌خواهی کرده و می‌گوید که چون من ارمنی هستم، یک وقت آقا فکر نکنند این قالیچه نجس است که در آن زمان، حاج آقا می‌گویند هیچ فرقی ندارد. همه پاک‌ هستند و بعد از این صحبت، همه اطرافیان از این حرف آقا تعجب می‌کنند و پی به ایمان واقعی ایشان می‌برند. 

   مغرور در برابر قدرتمندان

آسیه ضیایی: حاج حسین جلو هیچ قدرتی و هیچ بنده‌ای که خودش را بالاتر می‌دانسته، سر فرود نمی‌آورده و چاپلوسی نمی‌کرده است. به هرحال ایشان غرور خاصی داشته‌‌اند زیرا پدرشان در زمان ناصرالدین شاه، تاجر اول کشور بوده و خودشان هم آن همه مال و اموال داشته‌اند. البته خیلی‌ها بوده‌اند که به رغم مال و ثروت فراوان، به راحتی حاضر می‌شده‌اند دست یک شاه یا یک وزیر را ببوسند اما ایشان اصلاً این چنین نبوده و حتی درخواست دیدار رضاشاه را هم به بهانه پیری و بیماری رد می‌کرده است. 

رضا سعادت‌دار خادم حاج حسین ملک: 

حق کسی را پایمال نکرد

  سال‌های زیادی می‌گذرد از آن روزهایی که سیدرضا سعادت‌دار به‌عنوان کارگر در خانه حاج حسین ملک کار می‌کرد و آنقدر مورد اعتماد صاحب این خانه بود که تمام اموال و دارایی‌های ارزشمند موزه ملک، به او و چند نگهبان دیگر سپرده شود. سیدرضا سال ۱۳۴۶ یعنی ۵ سال قبل از فوت حاج حسین، در خانه ملک مشغول کار شد و تا ۳۰ سال بعد در این خانه خدمت کرد. به واقع او یکی از بازماندگان این خانه به شمار می‌رود که گرچه از اقوام و خویشان حاج حسین نیست اما به واسطه ارتباط نزدیکش با این مردبزرگ، حرف‌هایی برای گفتن دارد. البته حرف‌هایی که نمی‌تواند همه ویژگی‌های حاج حسین را به تصویر بکشد، زیرا سیدرضا حالا پیرمردی ۸۲ ساله است که آن دوران را مثل سایه‌ای در ذهنش مرور می‌کند. 

  پرداخت به موقع حقوق و مزایا 

حاج حسین ملک در تمام دوران زندگی خود، توجه ویژه‌ای به حقوق کارگران داشت و حتی در سال‌های پایانی عمرش نیز از این موضوع غافل نمی‌شد. سیدرضا به‌عنوان کسی که مستقیماً برای حاج حسین کار می‌کرده، در تمام صحبت‌هایش به نیکی از این مرد یاد کرده و می‌گوید: «گرچه خود حاج حسین در آن سال‌ها بیمار بود اما حقوق کارگرها به موقع توسط سرلشکر سیاسی به کارگرها پرداخت می‌شد و هیچ‌وقت پیش نمی‌آمد که پرداخت حقوق به تأخیر بیفتد. خود من آن موقع، ۳۰۰ تومان حقوق می‌گرفتم که این مبلغ، بسیار بیشتر از عرف حقوق در آن زمان بود و به خوبی کفاف زندگی‌مان را می‌داد.» او ادامه می‌دهد: «حتی بعد از فوت ایشان، کسانی که مسئول پرداخت حقوق کارگرها بودند نیز  رضایت فرزندان  از موقوفات پدر گرچه حاج حسین تمام اموال خود را وقف کرد اما هیچ‌وقت به دلیل این کار از جانب فرزندانش مورد سرزنش قرار نگرفت. این را سیدرضا کارگر وفاداری می‌گوید که تا پایان عمر حاج حسین در خانه او خدمت کرد و همواره شاهد و ناظر بر رفتار این خانواده بود: «هیچ وقت ندیدم که یکی از دختران با این کار پدرشان، مخالفتی داشته باشند. آنها آنقدر خوب تربیت شده بودند که به تصمیم پدر خود احترام بگذارند. ضمناً هیچ یک از آنها که افرادی تحصیلکرده نیز بودند، نیازی به اموال حاج حسین نداشتند و هرکدام با همسرانشان مستقل زندگی می‌کردند.»به همان روش حاج حسین عمل کردند و به درستی حق و حقوق کارگرها را می‌دادند و به همین سبب، کارگران همیشه دعاگوی‌شان بودند.» 

   ترغیب کارگرها به خدمتی صادقانه

توجه به حق و حقوق کارگرها، شاید مهم‌ترین عامل در جلب رضایت آنها برای خدمتی صادقانه به حاج حسین آقا بوده، به‌طوری‌که هریک از کارگرها با جان و دل برای این مردبزرگ کار می‌کرد و در خانه حاج حسین هیچ‌وقت خبری از خیانت و فرصت‌طلبی کارگرها نبود. حاج حسین، به طرق مختلف از کارگرهای خود حمایت می‌کرد که نمونه آن، اهدای قطعه زمینی در وکیل‌آباد به سیدرضا بوده است؛ زمینی که بعدها مقدمه خانه‌دار شدن این کارگر را مهیا می‌کند. سیدرضا می‌گوید: «هیچ وقت از حاج حسین آقا چیزی نخواستم و ایشان آن زمین را نیز به میل خود به من دادند. گرچه آن زمین، آن موقع‌ها ارزش مالی زیادی نداشت اما به هرحال کار ارزشمندی بود که به دل هر کارگری می‌نشست. البته من بعدها آن را فروختم

 بازگرداندن سکه‌های پیدا شده 

سیدرضا که همواره مقید به امانت‌داری بوده و در قبال اموال حاج حسین احساس مسئولیت می‌کرده، یک روز چند سکه ارزشمند در خانه پیدا می‌کند اما به هیچ عنوان‌‌ تردیدی به دل راه نداده و بلافاصله همه آنها را تحویل می‌دهد. او با بیان این خاطره می‌گوید: «من حتی یک ریال هم از اموال حاج حسین برنداشتم، درحالی‌که اگر می‌خواستم این کار را انجام دهم، به راحتی می‌توانستم میلیاردها تومان پول داشته باشم اما امانت‌داری برایم از هرچیزی مهم‌تر بود و هیچ‌وقت به حاج حسین خیانت نکردم.»

و زمینی در محدوده بزرگراه آهنگ فعلی خریدم که الان هم در همان خانه زندگی می‌کنم.» سیدرضا سعادت‌دار که همواره یکی از کارگرهای امین خانه ملک بوده، درخصوص این ویژگی مشترک در میان تمام کارگرها توضیح می‌دهد: «آن زمان، ۴، ۵ نگهبان بودیم که کار حفاظت از خانه و موزه ملک را برعهده داشتیم اما هیچ‌وقت به فکر سوء‌استفاده نیفتادیم، به‌طوری‌که ‌حتی یک شیء کوچک هم از موزه ملک کم نشد. به واقع همان‌طور که آقای ملک هوای کارگرها را داشت، ما هم با جان و دل برای او کار می‌کردیم و نمی‌گذاشتیم که اموال ایشان مورد تجاوز قرار گیرد. خود من خیلی اوقات مأمور خرید تمبر و یا گرفتن پول از بانک می‌شدم اما همیشه سعی در امانت‌داری داشتم تا به خوبی پاسخ اعتماد و محبت‌های حاج حسین را بدهم.»

  اصلا دستور نمی‌داد

حاج حسین که همواره مردی خوش اخلاق و خوش مشرب بوده، در دوران بیماری و کهنسالی نیز توجه خاصی به رفتارش داشته و نسبت به هیچ یک از اهالی خانه حتی کارگرها بدخلقی نمی‌کرده است. سیدرضا می‌گوید: «طی مدت زمانی که من در خانه حاج حسین بودم، همه از ایشان رضایت داشتند. برای حاج حسین آقا، نوکر و کلفت فرقی نداشت و ایشان بسیار مؤدب بود و احترام همه را نگه می‌داشت. خود من گاهی به اتاقشان می‌رفتم و با ایشان صحبت می‌کردم. وقتی از من آب و یا آفتابه‌ای برای وضو می‌خواستند، اصلاً دستوری رفتار نمی‌کردند و مثلاً می‌گفتند: «جانم فلان چیز را بیاور». این رفتار خوب حاج حسین به دل من می‌نشست و از خدمت به ایشان خسته نمی‌شدم.» او اضافه می‌کند: «البته بیشتر کارهای حاج حسین را کبری خانم، دختر کارگر باغ صبا انجام می‌داد. حاج حسین آن اواخر با کبری خانم ازدواج کردند تا از ایشان پرستاری کند. کبری خانم، خیلی هوای حاج آقا را داشتند و هروقت که کمکی می‌خواستند و مثلاً می‌خواستند حاج حسین را جابه‌جا کنند، از ما کمک می‌گرفتند.»

malek07-675x337

زندگی بزرگ‌واقف ایران پر از نکات‌ آموزنده است

حسین آقا به روایت ‌نزدیکان

 حاج حسین آقا در جریان واقعه مسجد گوهرشاد، توسط پاکروان (استاندار خراسان) و سرهنگ نوایی (رئیس شهربانی) متهم به دست داشتن در این واقعه شد و به دستور رضاشاه چند ماهی به زندان افتاد تا اینکه ملک‌زاده دختر حاج حسین، ۵۰ هزار تومان ضمانت داد و پدرش را از زندان آزاد کرد. ۶ سال از این جریان گذشت. در شهریور سال ۱۳۲۰ بود که این بار پاکروان به زندان افتاد. همسر او نزد حاج حسین آقا رفت و از او خواست تا ضامن آزادی همسرش شود. درچنین شرایطی، حاج حسین آقا آنقدر بزرگوارانه عمل کرد که کمتر کسی قادر به انجام آن بود. او بدون هرگونه کینه و انتقام‌جویی، درخواست همسر پاکروان را پذیرفت و با یک سند عازم دادگستری شد و پاکروان را به آغوش خانواده‌اش بازگرداند. چنین گذشت‌هایی در زندگی حاج حسین ملک بسیار است. مردی نیک‌سرشت و خداشناس که معمولاً کینه‌ای از کسی به دل نمی‌گرفت و به لطف همین خصوصیات منحصربه‌فردش، به عزت و احترام خاصی دست یافته بود.  

پایبند به حق و حقوق دیگران

عبدالمجید مجید فیاض یکی از وکلای حاج حسین ملک بوده که خدمت به او را یکی از افتخارات خود می‌داند. او با بیان خاطره‌ای از حاج حسین آقا می‌گوید: «حاج حسین هیچ‌وقت درباره حق‌الوکاله با من قراردادی نبست و من نیز چیزی از او نخواستم چون می‌دانستم که قدر زحمات مرا می‌داند و جبران می‌کند. خاطرم هست که روزی حاج حسین که کلکسیون تسبیح‌های شاه مقصود را داشت، تسبیحی در دست من دید که بهای آن بیشتر از ۳۰۰ تومان نبود. تسبیح را از دستم گرفت و زیر تشک خود گذاشت. با خود گفتم که تسبیح رفت اما همان لحظه، رئیس دفتر خود را صدا کرد و چکی به مبلغ ۳۰ هزار ریال(۳هزار تومان) به نام من نوشت و در برابرم گذاشت که بسیار بالاتر از ارزش واقعی تسبیح بود. به واقع حاج حسین آقا با این قبیل کارها، روابط خود را با طبقات مختلف جامعه حفظ می‌کرد و به حق و حقوق آنها احترام می‌گذاشت.»

توجه به حلال بودن معاملات

حاج حسین ملک از اعتقادات دینی و مذهبی بالایی برخوردار بوده و در انجام معاملات خود نیز، رضایت خدا و رضایت طرف مقابل را در اولویت قرار می‌داده است، به‌طوری‌که هیچ‌گاه نشانی از ربا و حلال و حرام در معاملات او به چشم نمی‌خورد و همه کسانی که طرف حساب حاج حسین بوده‌اند، همواره از رفتار او ابراز رضایت می‌کرده‌اند. حمیدرضا قاسمی مدیر سازمان موقوفات ملک در روایتی به جای مانده از رفتارهای حاج حسین آقا می‌گوید: «حاج حسین ملک همواره اهمیت زیادی به رضایت طرف مقابل می‌داده و اصطلاحاً سرکسی کلاه نمی‌گذاشته است؛ مثلاً در جایی گفته شده که حاج حسین آقا قصد داشته کتابی ارزشمند را به مبلغ ۵۰۰ تومان از صاحب آن بخرد اما صاحب کتاب، راضی به فروش کتاب خود نمی‌شود و حاج حسین نیز به هیچ عنوان به زور و اجبار روی نمی‌آورد. او‌درصدد جلب رضایت فروشنده برآمده و با جلب رضایت او، راه دیگری را درپیش می‌گیرد. او پیشنهاد پرداخت ۱۵۰ تومان در ازای کپی از متن کتاب را به فروشنده می‌دهد که او نیز موافقت کرده و در نهایت، متن ارزشمند این کتاب توسط کاتبی بازنوشته می‌شود. به واقع حاج حسین آقا با این راهکار مؤثر، هم رضایت فروشنده را جلب می‌کند و هم در راستای توسعه فرهنگ، گام مؤثر دیگری برمی‌دارد.»

دستگیری از فرد خطاکار 

همان‌طور که گفته شد، گذشت و بخشش از ویژگی‌های بارز حاج حسین ملک بوده است؛ به‌عنوان مثال، او در قبال تخلف یکی از کتابفروشان زمان خود نیز، از شکایتش صرف‌نظر کرده و فرد خاطی را می‌بخشد. دکتر محمدحسین تسبیحی مصحح نسخه‌های خطی و فهرست‌نویس با روایت این جریان می‌گوید: «در آن زمان که حاج حسین آقا به خرید کتب ارزشمند مشغول بوده، کتابفروشی یک نسخه لغتی که برای یک عرب به نام نحوی بوده را به حاج حسین آقا می‌فروشد اما خود او با طمع‌ورزی این نسخه را از حاج حسین می‌دزدد و این بار، کتاب را به دهخدا می‌فروشد که به همین سبب، حاج حسین از آن کتاب فروش شکایت کرده و او به زندان می‌افتد. پس از این جریان، خانواده کتاب فروش خاطی به سراغ حاج حسین آقا می‌روند و با عجز و ‌زاری از او‌ طلب بخشش می‌کنند که حاج حسین هم او را می‌بخشد و آن کتاب فروش آزاد می‌شود. البته حاج حسین که از مناعت طبع بالایی برخوردار بوده، برای دلجویی از او بخشی از زمین‌های خود در باغ صبا را به آن کتاب فروش می‌دهد.»

حمایت مالی از فرهنگیان با هوشمندی تمام 

زمین‌های وکیل‌آباد به‌عنوان مرغوب‌ترین اراضی اطراف شهر مشهد همیشه مورد توجه خریداران قرار داشت و افراد زیادی برای خرید این زمین‌ها به حاج حسین آقا پیشنهاداتی می‌دادند اما او هیچ‌گاه به فکر فروش زمین‌ها و پول حاصل از آن نبود؛ به‌طوری‌که در سال ۱۳۳۷ نیز، پیشنهاد ۲۰ میلیون تومانی یکی از خریداران را رد کرد و یک سال بیشتر از این پیشنهاد وسوسه‌انگیز نگذشته بود که حاج حسین در اقدامی هدفمند و کاملاً هشیارانه، همین اراضی را به فرهنگیان اهدا کرد تا این قشر زحمتکش جامعه، با آسایش هرچه بیشتر به توسعه فرهنگ اهتمام ورزند و در بخشش علم و فرهنگ، همچون حاج حسین ملک دست و دلبازی به خرج دهند. البته هوش و ذکاوت حاج حسین آقا در توسعه فرهنگ و حفاظت درست از اموالی که اهدا کرده، زمانی نمایان‌تر شد که او در سال ۱۳۴۸، ۷۲ هزار‌متر دیگر از اراضی وکیل‌آباد را در شرایطی به فرهنگیان اهدا کرد که آنها ملزم بودند تا ظرف ۲ سال، برای خود خانه بسازند و اگر قصد واگذاری خانه خود به غیر‌را دارند، بعد از ۱۰ سال این کار را انجام داده و فقط هم این خانه‌ها را به فرهنگیان دیگر بفروشند. 

   پیشنهاد سخاوتمندانه به جوان دم‌بخت 

مرحوم جواد اقبال یکی از افرادی است که در دوران جوانی برای فروش چند جلد کتاب خطی به حاج حسین ملک مراجعه می‌کند و با مردی روشن فکر و سخاوتمند روبه‌رو می‌شود. او در خاطرات خود می‌نویسد: «پدرم دوست داشت در یک شب برای من و برادرم، جشن عروسی مفصلی برپا کند که برای تهیه مخارج این جشن می‌خواست چند جلد کتاب خطی خود را بفروشد. پدرم مرا نزد حاج‌حسین آقا فرستاد، زیرا او کتب ارزشمند را به قیمت مناسبی برای کتابخانه‌اش خریداری می‌کرد و در معرض استفاده عموم قرار می‌داد؛ حاج حسین آقا پس از ملاحظه کتاب‌ها و تحسین پدرم به دلیل نگهداری آن مجموعه ارزشمند، تعداد ۶ جلد از کتاب‌ها را برگزید. ایشان مبلغ ۶ هزار تومان بابت کتاب‌ها در نظر گرفت اما به من گفت که پسر جان نظر من این است که شما به جای گرفتن جشن عروسی که یک‌شبه تمام می‌شود، ۶ هزار‌متر از زمین‌های باغ صبا را با این پول خریداری و آن را بین خود و برادرت تقسیم کن. اگر این زمین‌ها را بخرید، چند سال دیگر صاحب ثروت هنگفتی شده و آینده‌تان تأمین می‌شود. گرچه حاج حسین ملک این پیشنهاد سخاوتمندانه را به من داد اما پدرم نپذیرفت و این فرصت ارزشمند از دست رفت!»

   پاره کردن سیاست‌مندانه تمبری ارزشمند  

هوش اقتصادی یک ویژگی موروثی در خانواده ملک بوده که نسل به نسل به فرزندان این خانواده منتقل شد و نهایتاً نیز به حاج حسین آقا رسید. حاج حسین که تمام فعالیت‌های اقتصادی‌اش به کار در عرصه فرهنگ و خرید آثار ارزشمند اختصاص داشته، همواره با رفتارهای اقتصادی منحصربه‌فرد خود باعث شگفتی اطرافیان شده و خاطراتی را نیز به جای گذاشته است. سیدرضا سعادت‌دار یکی از کارگران خانه ملک در دوران حیات حاج حسین، با بیان خاطره‌ای از رفتارهای سیاست‌مندانه او در کارهای اقتصادی می‌گوید: «خاطرم هست که حاج حسین، ۲ تمبر یک شکل بسیار قدیمی و ارزشمند داشت. همه می‌گفتند که از آن تمبر، فقط همان دوتا در دنیا وجود دارد اما حاج حسین کار عجیبی در قبال این تمبرها انجام داد. او در حالی که هر دو تمبر را در دست داشت، یکی را به‌راحتی پاره کرد و دیگری را در کلکسیون خود نگه داشت! حاج حسین با این رفتارش که به نظرم بسیار سیاست‌مندانه بود،‌کاری کرد که تنها یک نمونه از این تمبر قدیمی در دنیا باقی بماند تا همه بگویند که از فلان تمبر فقط یکی وجود دارد و آن هم متعلق به ملک و موزه ملی او در ایران است!» 

   مصمم در رونق فرهنگ به رغم تمام کنایه‌ها 

در آن دورانی که حاج حسین ملک با جان و دل برای توسعه فرهنگ کشور تلاش می‌کرد، فقط افرادی از جنس خود او می‌توانستند هدف بزرگ حاج حسین را درک کنند. او که به‌عنوان مردی متفکر شهره بود، مال و ثروت زیادی را برای خرید کتب و نسخ تاریخی صرف کرد.‌کاری که از درک مردم عامی خارج بود و کمتر کسی می‌توانست از آن سردربیاورد، به‌طوری‌که همواره در محفل‌ها، حرف حاج حسین در میان بود و اینکه او چه می‌کند؟! خیلی‌ها این اقدام مرحوم ملک را بی‌ثمر دانسته و می‌گفتند: «حاجی چه می‌کند و موزه به چه درد مملکت می‌خورد؟‌» و یا می‌گفتند: «باسواد نداریم، بعد فلانی زمین‌هایش را می‌دهد که کتاب بخرد برای کتابخانه!» گرچه در آن دوران، حرف‌هایی از این دست‌کم نبود و به گفته همان مردم، حاج حسین زمین‌های زیادی را برای خرید کتاب و رونق کتابخانه‌اش فروخت اما به هرحال حاج حسین در تحقق اهدافش مصمم بود و بدون توجه به تمام حرف‌ها و کنایه‌ها، از هیچ تلاشی در این راستا دریغ نکرد. به قول حسینی مدیر موزه و کتابخانه ملی ملک، حاج حسین آقا مردی است که چون شمع ایستاد و چراغ روشن فرهنگ شد و الگویی برای نسل فردا. 

   محبت متقابل مردم به حاج حسین آقا 

حاج حسین ملک در تمام دوران حیاتش، همواره هوای مردم را داشت و تا جایی که توانست از خدمت به آنها دریغ نکرد که به همین سبب نیز همه مردم او را به‌عنوان فردی خیّر و مردمدار می‌شناختند و محبت خاصی به او داشتند. یکی از روزهای آخر عمر حاج حسین بود که حال او بسیار بد شد و باید او را به بیمارستان منتقل می‌کردند اما از آنجایی که در ایام هفته، بازار باز بود و اجازه ورود خودرو به بازار وجود نداشت، آمبولانس نیز نمی‌توانست برای انتقال حاج حسین به خانه او در بازار مراجعه کند اما در چنین شرایطی، همه بازاریان به محض اطلاع از شرایط موجود، مغازه‌های خود را بستند تا آمبولانس برای انتقال حاج حسین به بازار بیاید. آن روز حاج حسین با این اقدام محبت‌آمیز مردم به بیمارستان منتقل شد و بعد از چند روزی به خانه برگشت اما در سوم مردادماه ۱۳۵۱ دار فانی را وداع گفت. مردم در مراسم تشییع حاج حسین سنگ تمام گذاشتند. مراسمی باشکوه و استثنایی که توسط حکومت وقت در مسجد سپهسالار برگزار شد و جمعیت بسیاری در این مراسم حضور یافتند. پیکر این شخصیت فرهنگی و اجتماعی نهایتاً بعد از تشییع به مشهد منتقل و در مقبره پدری خود یعنی دارالحفاظ حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد. 

نصرالله حدادیاز علاقه سیاسیون به ارتباط با حاج‌حسین می‌گوید

مرد فارغ از سیاست

  گرچه آقامهدی ملک‌التجار و حاج محمدکاظم پدر و پدربزرگ حاج حسین ملک، علاوه بر فعالیت در عرصه تجارت، از افراد فعال و تأثیرگذار زمان خود در امر سیاست نیز بوده‌اند اما حاج حسین به رغم این سابقه خانوادگی، علاقه‌ای به سیاست نداشته و به غیر از یک مورد، هیچ‌گاه در امر سیاست دخالت نمی‌کند که شاید به همین دلیل هم می‌تواند با قدرت هرچه تمام‌تر از اموال خود محافظت کرده و از این اموال در مسیری درست بهره‌گیرد. به واقع برای حاج حسین ملک، مسائلی چون خدمت به مردم، بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی آنها، توسعه فرهنگی کشور و مسائلی از این دست، فراتر از مسائل سیاسی قرار داشته و به همین سبب نیز، تمام عمر خود را وقف اهداف ارزشمندش می‌کند و تن به سیاست و اسارت سیاسیون زمان خود نمی‌دهد. نصرالله حدادی پژوهشگر تاریخ، به سؤالاتمان درباره جایگاه سیاسی حسین ملک و دلایل جدایی او از سیاست پاسخ می‌دهد. 

  فکر می‌کنید جریان کلنل و عدم کامیابی حاج حسین در این جریان، منجر به دوری او از سیاست شد؟ 

این موضوع در تصمیم حسین ملک و جدایی او از سیاست تأثیر زیادی داشت. زمانی که حسین ملک در جریان کلنل به موفقیت نمی‌رسد و کلنل کشته می‌شود، او نیز به این نتیجه می‌رسد که دخالت در سیاست، کار ایشان نیست. البته حسین ملک پیش از جریان کلنل نیز همواره از سیاست دوری می‌کرده و حضورش در این جریان یک استثنا بوده است. 

  پس دلیل اصلی او برای دوری از سیاست چه بود؟ 

حاج حسین مرد پخته‌ای بود. او بالا و پایین سیاست را دیده و می‌دانست که اگر بخواهد زلف خود را به سیاسیون گره بزند، به نتیجه نمی‌رسد که این هم از هوشمندی او نشئت می‌گرفت. به واقع سیاست، عالم مواجی است که قطعاً دوری از آن می‌توانست به نفع حاج حسین ملک باشد. 

  نفع از چه جهت؟ اقتصادی؟ 

 بله‌ـ دوری او از سیاست کاملاً سیاستمدارانه بود. می‌دانست که طمع‌ورزی نسبت به ثروت غیرقابل حسابش وجود دارد، بنابراین با سیاسیون پیوند نخورد و اموالش را نیز به سازمان یافته‌ترین ارگان زمان خود وقف کرد تا در راه درست صرف شود. او حتی وقفنامه‌هایش را طوری نوشت که هیچ‌کس نتواند حتی به بخشی از آن دست بزند. حاج حسین به واسطه دوری از سیاست، توانست به خوبی از موقوفاتش نگهداری کرده و حتی آن را در مسیری قرار دهد که امروز به خوبی اداره شود و هیچ‌گونه وابستگی به دولت نداشته باشد. 

  یعنی او می‌خواست برخلاف پدر و پدربزرگش که افرادی تأثیرگذار در سیاست بودند، عمل کند؟ 

واقعیت این است که به‌طور کلی حاج حسین فهمیده بوده که مشکل مملکت ما، چیزی جدا از سیاست است. او فهمیده بوده که اگر بتوان مشکل فرهنگی مملکت را حل کرد، مشکل سیاسی نیز خود به خود حل می‌شود. چه بسا که ترجیح داد در فرهنگ و تجارت متمرکز شده و از این طریق به مردم خدمت کند. درست مثل دهخدا که او نیز با توجه به نیاز مملکت به فرهنگ، همین روند را درپیش گرفت تا بدین طریق در سیاست کشور تأثیرگذار باشد. ضمناً برای حسین ملک، حفظ سلامتی مردم، حفظ فرهنگ کشور و حفظ میراث کشور، از هرچیز دیگری مهم‌تر بود که در این زمینه هدفمند عمل کرد و به دستاوردهای موردنظر خود هم رسید. 

  اما به رغم دوری این مردهشیار از سیاست، ردپای افراد سیاسی در زندگی او دیده می‌شود. 

درست است که حاج حسین، خود را از سیاست جدا کرده بود اما با این حال او مرد ثروتمندی بوده که سیاسیون علاقه زیادی به نزدیکی با او داشتند، بنابراین عدم دخالت حاج حسین در سیاست، به معنای این نبود که سیاسیون سراغش نروند و حاج حسین هم ارتباطی با رجال سیاسی نداشته باشد. مثلاً مرحوم فلسفی که یک آخوند سیاسی بود و ضمناً از خطیبان بسیارخوب آن زمان به شمار می‌رفت، همیشه برای روضه‌خوانی به خانه ملک می‌آمد اما حاج حسین نمی‌گذاشت که فضای سیاسی در خانه‌اش حاکم شود. 

ماجرای کلنل

نخستین و آخرین باری که نام حاج حسین ملک در وادی سیاست به میان آمد، در سال ۱۳۰۰ و در همان جریان معروف کلنل بود. 

حاج حسین یکی از افراد سرشناس و با نفوذ شهر مشهد به شمار می‌رفت و به رغم اینکه همواره از امور سیاسی پرهیز می‌کرد اما در سال ۱۳۰۰ اقدام به یک مداخله مصلحت‌آمیز کرد. او می‌خواست از درگیری احمدخان قوام‌السلطنه و کلنل محمدتقی خان پسیان ۲ شخصیت سیاسی و نظامی کشور که پیامدهای آن نهایتاً گریبان مردم را می‌گرفت، ممانعت کند اما وساطت او در این جریان به نتیجه مطلوب نرسید و به واقع این اتفاق، بیش از پیش حاج حسین ملک را به کناره‌گیری از عرصه سیاست مصمم کرد. 

گرچه حاج حسین ملک همواره از سیاست دوری می‌کرد اما با این حال در سال ۱۳۱۴ نیز به دستور رضاشاه و به اتهام دخالت در مسئله کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد، مدتی به زندان افتاد که پس از اثبات بی‌گناهی، از زندان آزاد شد. 

ضمناً حاج حسین ملک پیش از این جریانات یعنی در زمان انقلاب مشروطه و کمی پس از ازدواج با دختر میرزاعبدالله (متولی مسجد گوهرشاد) نیز توسط تندروهای دموکرات ربوده شده و به تازیانه بسته می‌شود که می‌گویند اگر او مردی قوی و قدرتمند نبود، حتماً جانش را در همان حال از دست می‌داد. 

حاج حسین آقا بعد از این جریان دچار مشکل شنوایی شده و شنوایی یک گوش خود را برای همیشه از دست می‌دهد.روایت‌های زیادی در این زمینه وجود دارد. مثلاً اینکه که حسین ملک، درخواست رضاشاه را به بهانه‌های مختلف همچون بیماری رد می‌کرده و به او نزدیک نمی‌شده است. البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که حاج حسین ملک، به هیچ عنوان ترس گرفتن اموالش از جانب رضاشاه را نداشته، بلکه او از درایت بالایی برخوردار بوده و ترجیح می‌داده که هیچ‌گونه وابستگی و ارتباطی با سیاست نداشته باشد تا مبادا مورد طمع‌ورزی دولت قرار گیرد. 

مدیر سازمان موقوفات ملک از برنامه های واقف می گوید

بیمه کارگران در سال ۱۳۱۶

 اشتغالزایی به‌عنوان مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در اقتصاد جامعه، این روزها به یکی از دغدغه‌های اصلی مردم تبدیل شده و در چنین شرایطی، بحث کارآفرینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. افراد زیادی در این زمینه قدم برداشته‌اند و با انواع کارآفرینی‌ها، نسبت به اشتغال هرچه بیشتر همنوعان خود اقدام کرده‌اند؛ اما این کارآفرینی در سال‌ها پیش، توانست مسیر زندگی بسیاری از افراد را متحول کند و کارآفرین آن نیز کسی نبود جز حاج حسین ملک. مردی که با اقداماتی از قبیل ساخت بیمارستان و کارخانه قند در شهرستان چناران، ساخت کتابخانه و موزه ملی ملک در تهران و همچنین وقف املاک و اراضی به افراد مختلف، منجر به اشتغال افراد بسیاری از قبیل هزاران کشاورز و دامدار در شهرستان‌های مشهد، چناران، فریمان، گلبهار، سنگ بست، نصرآباد و تربت‌جام و… شد و آن‌چنان در زندگی مردم تأثیر گذاشت که این تأثیر، پس از گذشت سال‌ها هنوز هم پایدار بوده و در زمان فعلی نیز افراد زیادی از این طریق کسب درآمد می‌کنند.  

دوری از درآمدزایی کاذب

حاج حسین ملک تلاش زیادی برای حفظ آثار و اموال ارزشمند کشور کرده است. او می‌توانسته این آثار را به خارج از کشور برده و آنها را به چند برابر قیمت بفروشد اما حاج حسین ملک هیچ‌گاه به دنبال درآمدزایی کاذب در قبال از دست دادن ارزش‌ها نبوده و فقط به این موضوع فکر می‌کرده که بتواند این ارزش‌ها را برای نسل‌های بعد حفظ کند. او نه تنها به فکر درآمدزایی در این زمینه نبوده بلکه زمین‌های پدریش را نیز در راه حفظ فرهنگ می‌فروشد؛‌ کاری که شاید کمتر کسی جرئت انجام آن را داشته باشد! 

دوری از درآمدزایی کاذب

حاج حسین ملک تلاش زیادی برای حفظ آثار و اموال ارزشمند کشور کرده است. او می‌توانسته این آثار را به خارج از کشور برده و آنها را به چند برابر قیمت بفروشد اما حاج حسین ملک هیچ‌گاه به دنبال درآمدزایی کاذب در قبال از دست دادن ارزش‌ها نبوده و فقط به این موضوع فکر می‌کرده که بتواند این ارزش‌ها را برای نسل‌های بعد حفظ کند. او نه تنها به فکر درآمدزایی در این زمینه نبوده بلکه زمین‌های پدریش را نیز در راه حفظ فرهنگ می‌فروشد؛‌ کاری که شاید کمتر کسی جرئت انجام آن را داشته باشد! 

راه‌اندازی کارخانه قند  با چند هدف بزرگ 

حمیدرضا قاسمی، مدیر سازمان موقوفات ملک با اطلاعات جامعی که در این زمینه دارد، به توضیحاتی درباره نیت و دستاوردهای بزرگ واقف ایران می‌پردازد. او می‌گوید: «در حال حاضر حدود ۴۰۰ نفر در مجموعه سازمان موقوفات ملک، کتابخانه و موزه ملی ملک و ۳ واحد گاوداری، مشغول کار هستند و هزاران کشاورز و دامدار نیز بر روی زمین‌های وقفی حاج حسین آقا کار می‌کنند. حسین ملک با اقداماتی که در زمان حیات خود انجام داده، توانسته از گذشته تا به امروز در اشتغال مردم تأثیرگذار باشد. اصلاً این موضوع، یکی از دغدغه‌های او بوده است.» قاسمی ادامه می‌دهد: «یکی از اقدامات ارزشمند حاج حسین در دوران حیاتش، راه‌اندازی کارخانه قند در شهر چناران بود. حاج حسین با این اقدام، هم بحث اشتغالزایی مردم را دیده بود و هم به‌‌‌ آبادانی شهر و کمک به کشاورزان منطقه فکر می‌کرد. به واقع تمام اقدامات حاج حسین آقا، با اهدافی چندبعدی صورت می‌گرفت و واقعاً هم در معیشت مردم تأثیرگذار بود.»

مدیر سازمان موقوفات ملک در ادامه به ساخت گاوداری‌ها از سوی سازمان موقوفات ملک و در راستای اهداف خود واقف اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد: «هرکاری که در زمینه سازندگی، فرهنگی، بهداشتی و… در سازمان موقوفات ملک به انجام می‌رسد، براساس اهداف واقعی خود ایشان است. چه بساکه راه‌اندازی دو واحد گاوداری شیری در شهرستان‌های فریمان و چناران و یک واحد پرواربندی در سنگ بست نیز به همین منظور صورت گرفته و دستاوردهای زیادی را به همراه داشته است. این گاوداری‌ها ضمن استخدام تعداد زیادی نیروی داخلی، باعث شده‌اند تا مردم در آن مناطق دورافتاده، به کشت و کار پرداخته و از نظر اقتصادی تأمین شوند. ضمناً گاوداری‌های فوق با استفاده از تکنولوژی‌های روز اداره می‌شوند و فرآورده‌ها را با بهترین کیفیت تولید می‌کنند که همین مسئله تأثیر قابل توجهی در چرخه تولید کشور داشته است.» او اضافه می‌کند: «جالب است بدانید که سازمان موقوفات ملک به رغم تمام فعالیتی که در عرصه‌های اقتصادی و دیگر زمینه‌ها دارد، به‌طور کاملاً خودکفا اداره می‌شود و حتی یک ریال از آستان قدس رضوی دریافت نمی‌کند که همین موضوع به تنهایی نشان از تدابیر حاج حسین آقا و به ثمرنشستن اهداف او از وقفیاتش دارد.»

تکریم و حمایت از کارکنان

حاج حسین ملک همواره نسبت به پرداخت حق و حقوق کارگران تأکید زیادی داشته و حتی تمهیداتی حمایتی را نیز به کار می‌بسته است. قاسمی با مثالی در این زمینه می‌گوید: «حاج حسین آنقدر به حق و حقوق کارگرها مقید بوده که در سال ۱۳۱۶، یک نوع بیمه را برای آنها به وجود می‌آورد. او بخشی از درآمد موقوفه را کنار می‌گذاشته تا این پس‌انداز بتواند در روز مبادا به کمک کارگرها بیاید. به واقع حاج حسین با این کار، توجه هرچه بیشتر به قشر کارگر را مدنظر داشته و در اصل، نیروهای خود را بیمه کرده بوده است.» او ادامه می‌دهد: «حاج حسین آقا همچنین برای تکریم کارکنان و حمایت از آنها، ۲ آمبولانس را خریداری می‌کند تا این آمبولانس‌ها درصورت بیماری هریک از نیروها، نسبت به انتقال آنها به بیمارستان اقدام کند. چه بساکه مجموع این کارها نشان از دقت نظر حاج حسین ملک به کارگرها و حمایت از این قشر زحمتکش دارد.»

مخالف با پارتی بازی

رعایت عدالت و جلوگیری از پارتی بازی، یکی از مسائلی بوده که حاج حسین آقا توجه زیادی به آن نشان می‌داده؛ به‌طور مثال در زمان واگذاری زمین به فرهنگیان، خودش مستقیماً وارد عمل می‌شود تا زمین‌ها بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی به کارکنان واگذار شود. او برای واگذاری زمین‌ها، قرعه‌کشی انجام می‌دهد تا هیچ‌گونه پارتی بازی و تبعیضی صورت نگرفته و زمین‌های خوب به کسانی که در کار آشنایی دارند، واگذار نشود. 

توجه و کمک به توسعه فرهنگ از دغدغه های حاج حسین ملک بوده است

حافظ اموال فرهنگی و تاریخی

 حاج حسین ملک گرچه در خانواده‌ای ثروتمند و فعال در عرصه اقتصاد بزرگ شده بود اما همواره به فراگیری متون مختلف و خواندن کتب متعدد علاقه نشان می‌داد و از افراد فعال در عرصه علم و فرهنگ به شمار می‌رفت. از سنین جوانی به بعد، بخش عظیمی از ثروتش را به حفاظت از اموال تاریخی و فرهنگی کشور اختصاص داد و با فعالیت اقتصادی در زمینه خرید آثار فرهنگی و هنری ارزشمند، توانست بهترین بهره‌را از ثروت خود ببرد. او به‌عنوان کسی که خدمات شایسته‌ای در توسعه فرهنگ به انجام رساند، امروزه به‌عنوان یک مرد ثروتمند فرهنگی شناخته می‌شود که کتابخانه و موزه ملی ملک در زمره ماندگارترین خدمات او در این عرصه به شمار می‌رود. به واقع توجه به فرهنگ و کمک به توسعه این امر مهم در کشور، همواره از مهم‌ترین دغدغه‌های حاج حسین ملک بوده و او علاوه بر جمع‌آوری میراث فرهنگی ایران، از راهکارهای دیگری همچون وقف زمین به فرهنگیان، تحت تکفل قراردادن کودکان کم‌بضاعت برای ادامه تحصیل و حتی ایجاد قوانینی برای کتابخانه از جمله ممنوعیت مصرف دخانیات و… نیز بهره ‌می‌گرفت. 

  مجموعه‌ای غنی با آثاری ارزشمند

حاج حسین ملک به‌عنوان فردی فرهنگی، از افراد صاحب‌نظر در شناسایی و خرید کتاب‌هایی خطی و مرقعات بود که به همین سبب هم از موفق‌ترین افراد زمان خود در خریداری کتب نفیس و ارزشمند به شمار می‌رفت. عزت‌الملک فرزند حاج حسین آقا که او نیز ادامه‌دهنده راه پدر در این زمینه بوده، درخصوص توانایی‌های پدرش در خریداری کتب خطی گفته است: «کسی که کتاب جمع‌آوری می‌کند و مثلاً می‌خواهد کتابی به خط سلطان علی مشهدی تهیه کند، پیش‌تر باید خط سلطان علی را بشناسد تا بتواند آن کتاب را جمع‌آوری کند. یعنی باید با خط و هنر خوشنویسی کاملاً آشنایی داشته باشد.» به لطف علم و توانایی حاج حسین ملک در خریداری کتب کمیاب و قدیمی و سال‌ها تلاش و زحمت برای جمع‌آوری این کتاب‌ها در ایران و حتی خارج از کشور، هم اکنون کتابخانه ملک با بیش از ۹۰ هزار جلد کتاب چاپی، ۱۹ هزار نسخه خطی، ۳۵ جلد کتاب چاپ سنگی، ۳۷ هزار برگ سند و ۱۳۰ لوح فشرده یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های ایران محسوب می‌شود که با گنجینه ارزشمند خود می‌تواند بخش مهمی از نیازهای محققان و اقشار مختلف جامعه را برطرف کند.

 اما علاوه بر جایگاه و اهمیت این کتابخانه ارزشمند، بشنوید از موزه ملی ملک که آن نیز در ردیف غنی‌ترین موزه‌های ایران قرار دارد. این موزه با داشتن آثار نفیس هنری و تاریخی از اعصار گذشته تا به امروز همچون سکه‌های طلایی داریوش کبیر، گلدان‌ها، قلمدان‌ها و تابلوهای ارزشمند کمال الملک، فرش‌ها، اشیای عتیقه، دست خط پادشاهان و…، موزه ارزشمند و قابل تحسینی به شمار می‌رود که نقش مهمی را در حفاظت از گنجینه‌های فرهنگی و تاریخی کشور ایفا می‌کند. موزه ملک از چند سالن به نام‌های سالن سکه، سالن کتابت و نگارگری، سالن خاندان غفاری، سالن آثار لاکی، سالن بانو عزت‌الملک ملک تشکیل شده و آثار منحصربه‌فرد و ارزشمندی را در معرض دید عموم قرار می‌دهد. 

   استمرار اقدامات فرهنگی حاج حسین ملک 

با توجه جایگاه فرهنگ نزد حاج حسین آقا و نظر او نسبت به صرف بخشی از وقفیاتش در این زمینه، سازمان موقوفات ملک نیز فعالیت‌های فرهنگی را به‌عنوان یکی از اهداف این سازمان پیش روی خود می‌بیند که در این زمینه نیز دست به اقدامات ارزشمندی زده است. مهم‌ترین اقدامات سازمان موقوفات بدین شرح است: 

 ساخت مجموعه عظیم کتابخانه و موزه ملی ملک

 اهدای کتاب به کتابخانه عمومی چناران و دیگر مؤسسات فرهنگی این شهر

 برگزاری کلاس‌های آموزشی علوم قرآنی، مهد قرآن، مراسم شبی با قرآن و فعالیت‌های فرهنگی مشابه در شهرهای چناران و فریمان

 برگزاری نخستین همایش تمبرشناسی کشور در محل کتابخانه و موزه ملی ملک

 کمک به ساخت کانون فرهنگی مسجد خاتم‌الانبیا(ص) در چناران

 ایجاد بزرگ‌ترین مجتمع فرهنگی، آموزشی و ورزشی امام رضا(ع) در شهرستان چناران در زمینی به مساحت ۱۶ هزار و ۵۰۰‌مترمربع

 ساخت مجتمع آموزشی امام رضا(ع) در شهر جدید گلبهار و در زمینی به مساحت ۶۷۰‌مترمربع و اهدای آن به اداره آموزش و پرورش خراسان

 اهدای ۶۸ هزار و ۸۷‌مترمربع زمین به ۱۵ واحد آموزشی در چناران 

malek04

کتابخانه و موزه ملی ملک چگونه شکل گرفت؟ / مهدی یساولی مدیر روابط‌ عمومی موزه ملک

۱۱۵ سال از آن روزی می‌گذرد که اندیشه گردآوری کتاب و تشکیل کتابخانه به ذهن حاج حسین آقا ملک راه یافت. کتابخانه‌ای که راه‌اندازی موزه ملی ملک را نیز به همراه داشت و این ۲ مجموعه امروزه نخستین موزه خصوصی ایران و یکی از ۶ کتابخانه بزرگ در زمینه نسخه‌های نفیس خطی به شمار می‌آیند. البته کتابخانه مشهور حاج حسین آقا تا سال ۱۲۹۷ در مشهد قرار داشت و حاج حسین بعد از فوت پدرش، خانه بازار حلبی‌سازها که خود نیز در آنجا متولد شده‌ بود را به این کتابخانه اختصاص داد؛ اما این پایان اندیشه بزرگ حاج حسین ملک نبود. او که با درگذشت پدر بازرگان و ثروتمند خود، صاحب میراث‌ بیکران او شده بود، به واسطه کتابخانه به گستره تازه‌ای از فعالیت‌های فرهنگی روی آورد و موزه سکه و فرش و قلمدان و نقاشی و… راه‌اندازی کرد. او هدف خود را این چنین عنوان کرده بود: «انگیزه من از تأسیس موزه این بود که بعضی از مراجعان کتابخانه که محققان خارجی هستند، بتوانند سکه‌های قدیم ایران و یا خطوط تاریخی و قلمدان‌ها را که همگی نشانه تمدن کهن ماست را تماشا کنند. من برای سهولت کار آنها و همچنین استفاده ملت ایران دست به ایجاد این موزه زده‌ام.» به واقع تأسیس و سازمان‌دهی کتابخانه و موزه ملی ملک در سال ۱۳۱۴ اتفاق افتاد و در سال ۱۳۱۶ نیز توسط حاج حسین وقف آستان قدس رضوی شد تا همه مردم ایران بدون رعایت ملیت حق استفاده از آن را داشته باشند. البته در سال‌های پس از انقلاب، بافت جمعیتی، فرهنگی و اجتماعی بازار تهران به دگرگونی‌هایی اساسی دچار شد که با این شرایط، کتابخانه و موزه ملی ملک با هدف تداوم حیات فرهنگی به محوطه تاریخی میدان مشق (باغ ملی کنونی) که از قبل توسط حاج حسین برای این کار در نظر گرفته شده بود، انتقال یافت و در سال ۱۳۷۵ به بهره‌برداری رسید. کتابخانه و موزه ملی ملک از آن روزگار تا امروز در ساختمانی زیبا که جلوه‌هایی تحسین‌برانگیز از معماری ایرانی‌ـ اسلامی را به نمایش گذاشته است، به مخاطبان کتابخانه و موزه، خدمات فرهنگی ارائه می‌دهد. 

دارایی‌های اهدایی ملک به مردم در گوشه و کنار کشور پراکنده است

همه موقوفات

 بزرگ‌ترین واقف تاریخ معاصر ایران. این نام به کسی تعلق ندارد جز حاج حسین آقا ملک. بزرگ مردی که از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۴۰، ۶۳ هزار هکتار از املاک و اراضی کشاورزی، شهری و تقریباً همه اموال خود در خراسان و تهران را طی ۷ فقره وقفنامه به آستان قدس رضوی و سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف واگذار کرد و در این مسیر آنقدر هشیارانه عمل کرد تا ضمن حفاظت از اموالش، بتواند در مسیری خیرخواهانه برای خدمت به مردم قدم بردارد. حاج حسین ملک که خود فردی فرهنگی و آگاه به نیازهای زمانه‌اش بود، از هیچ نیازی غافل نشد و اموالش را طوری وقف کرد تا عموم مردم از هرقشری از آن بهره‌مند شوند؛ از ساخت مدرسه و بیمارستان و مسجد گرفته تا وقف اموال به عموم مردم و کارکنان دولت که همه و همه از خدمات ماندگار این مرد بزرگ به شمار می‌روند و نام حاج حسین آقا ملک را برای همیشه ماندگار کرده‌اند. گرچه خیلی‌ها می‌گویند که حاج حسین آقا از ترس رضاشاه، تمام اموال خود را وقف کرده اما به نقل از مراجع معتبر و تاریخ‌نویسان، این موضوع اصلاً صحت ندارد. او ترسی از سیاستمداران نداشته است؛ همان‌طور که وقتی رضاشاه برای گسترش کاخ سعدآباد، زمین‌های مجاور که متعلق به حاج حسین بوده را مورد استفاده قرار می‌دهد، حاج حسین به ازای آن زمین‌ها، زمینی که امروز به محل کتابخانه و موزه ملی ملک در باغ ملی تهران تبدیل شده را از رضاشاه می‌گیرد و عملاً اجازه‌ هیچ‌گونه سوء‌استفاده‌ای را به او نمی‌دهد.  

خراسان

 اگر نگاهی به موقوفات آستان قدس رضوی از زمان صفویه تا به امروز داشته باشیم، می‌بینیم که هیچ موقوفه‌ای چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی به اندازه موقوفات ملک نبوده. به گفته خود حاج حسین آقا، این موقوفات حتی از وسعت کشور سوییس هم بیشتر بوده است. 

اهدایی به آستان قدس رضوی

حاج حسین ملک علاوه بر وقف باغ وکیل‌آباد و اراضی این باغ به عموم مردم و فرهنگیان، بخش عمده‌ای از اموالش در خراسان را نیز در سال‌های ۱۳۲۵، ۱۳۳۰، ۱۳۳۱، ۱۳۳۴ و ۱۳۴۰ به آستان قدس رضوی وقف کرده است. روستای قلعه فریمان، باغ عباس‌آباد، روستای عشق‌آباد، روستای شکرتو و کلاً از توابع قصبه فریمان، مزرعه و قنات تقی‌آباد، مزرعه طوس سفلی، مزرعه و قنات قلندر حصار، مزرعه جمع آب، مزرعه و قنات شمس‌آباد، مزرعه چناران، مزرعه خلیل‌آباد، مزرعه و قنات تقی‌آباد، باغ سالار، مزرعه و قنات شمس‌آباد، مزرعه و قنات فخرآباد، مزرعه سرسخت و…، که سند تمامی آنها در کتابخانه ملک موجود است. ضمناً باقیمانده دارایی‌های فرهنگی او به ارزش ۴۰۰ میلیون تومان نیز در سال۱۳۵۰ به آستان قدس رضوی وقف شد. 

در اینجا اشاره‌ای خواهیم داشت به مهم‌ترین و چشمگیرترین موقوفات ملک. 

 بیمارستان و درمانگاه 

ساخت بیمارستان رضوی چناران در ۶۰ کیلومتری شهر مشهد از اقدامات ارزشمند حاج حسین ملک بود که برای رفاه حال کشاورزان و رعایا ساخته شد. این بیمارستان ۳۰ تختخوابی دارای ۴ پزشک در بخش دندانپزشکی، داخلی، جراحی و مامایی بود که کشاورزان به‌طور رایگان تحت درمان قرار می‌گرفتند. همچنین او درمانگاهی هم در باغ سجادیه شهر تربت جام تأسیس کرد که مردم به رایگان از خدمات پزشکی و دارویی آن بهره‌مند می‌شدند. 

ساخت مساجد و مرمت امامزاده‌ها

 حاج حسین ملک که خود فردی مؤمن و متدین بود، احترام خاصی برای باورهای دینی و مذهبی مردم قائل می‌شد که به همین سبب در سال ۱۳۳۸، اقدام به ساخت مسجدی در روستای خواجه نصیر چناران کرد که این اقدام او بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت. البته کمک به ساخت و مرمت بسیاری از مساجد دیگر و برخی امامزاده‌ها نیز از زمره خدمات ملک در این زمینه بود. 

اراضی وکیل آباد مشهد

وسعت: یک میلیون و ۹۹۲ هزارمترمربع

اهدایی به: فرهنگیان

مدتی بود که فرهنگیان برای خرید قطعه زمینی هرچند کوچک تلاش می‌کردند اما به رغم تمام تلاش‌ها چیزی عادیشان نشده و حسابی ناامید شده بودند که حاج حسین آقا از این موضوع اطلاع پیدا کرد و با جوانمردی هرچه تمام‌تر گفت که من حاضرم این مشکل را حل کنم. او با توجه به ارزش و اهمیتی که برای معلمان و فرهنگیان این کشور قائل بود، در سال ۱۳۳۸، نزدیک به ۲ میلیون‌مترمربع از اراضی وکیل‌آباد خود را به فرهنگیان بخشید تا این قشر تأثیرگذار در رشد فرهنگی کشور نیز صاحب مسکن شده و با آرامش خاطر بیشتری به وظایف خود در قبال فرزندان این مرز و بوم عمل کنند. البته حمایت‌های او در هنگام ساخت این زمین‌ها نیز شامل حال فرهنگیان شد. ضمناً حاج حسین آقا، ۱۰ سال بعد نیز، ۷۲ هزار‌مترمربع دیگر از این زمین‌ها را به فرهنگیان بدون خانه اهدا کرد. 

 خدمات عام‌المنفعه حاج حسین ملک در خراسان:حاج حسین ملک، مرد نیکوکاری بود که همه‌ مردم، روی کمک او حساب می‌کردند اما نیات خیر این مردبزرگ صرفاً به اقشار خاص محدود نمی‌شد و حاج حسین آقا علاوه بر تمام این خدمات و تمام وقفیاتی که انجام داد، در انجام کارهای عام‌المنفعه نیز همیشه پیشقدم بود. کارهایی مثل ساخت بیمارستان، مدارس، مساجد و… که بخشی از این اقدامات را در زیر می‌خوانید. 
 

باغ ملی

وسعت: ۴۰ هزارمترمربع

اهدایی به: عموم مردم 

باغ ملی به‌عنوان قدیمی‌ترین باغ شهرمشهد از زمان‌های دور، محل گردش مردم و زائران امام رضا(ع) به شمار می‌رفت که در سال ۱۳۴۵ از سوی حاج حسین برای استفاده‌ همگانی مردم به شهرداری مشهد واگذار شد. تا پیش از این اقدام، حاج حسین ملک اموال خود را فقط به آستان قدس رضوی واگذار کرده بود و واگذاری باغ ملی، نخستین اقدام او در واگذاری اموالش به سازمانی جز آستان قدس رضوی محسوب می‌شد. این باغ، ۴۰ هزارمترمربع وسعت داشت و ارزش مالی آن به میلیون‌ها تومان می‌رسید اما خدمت به مردم بیش از هرچیزی برای حاج حسین آقا اهمیت داشت که به همین منظور نیز، به راحتی از این باغ ارزشمند گذشت. ۳ سال پس از این اقدام یعنی در سال ۱۳۴۸، محمود بنی اعتماد شهردار وقت مشهد به پاس قدردانی از این بخشش بزرگوارانه، مجسمه‌ای از حاج حسین ملک را در ورودی باغ ملی نصب کرد. 

سایر خدمات

 ساخت و مرمت حمام در روستای نصرآباد جام

 وقف ۲۲ زوج آب از قنات سجادیه 

به تربت جام برای رفاه و آسایش مردم

 تحت تکفل قرار دادن بچه‌های با استعداد و کم‌بضاعت برای تحصیل در داخل و خارج از کشور و به شرط خدمت به هموطنان در ایران

 واگذاری ۱۵۰ هزارمترمربع از اراضی وکیل‌آباد 

به اداره شهربانی مشهد برای اسکان مناسب زندانیان

 اختصاص شهریه و مستمری سالانه به عده‌ای از مستمندان آبرومند، سادات و کارمندان کهنسال و ازکار افتاده

 اهدای مبلغ یک میلیون ریال 

به شهرداری مشهد برای تجدید بنای شیرخوارگاه

 اهدای ۲۰۰ هزارمترمربع زمین 

به کارکنان اداره پست و تلگراف مشهد

 اهدای ۱۲۰ هزارمترمربع زمین به اداره اقتصاد ملی خراسان

باغ وکیل آباد

وسعت: یک میلیون و ۵۰۰هزار‌مترمربع

اهدایی به: عموم مردم

باغ وکیل‌آباد با بیش از یک میلیون اصله درخت، یک رودخانه، چندین استخر بزرگ و مهمانخانه به ارزش ۵۰ میلیون تومان، ییلاق محبوب حاج حسین آقا بود اما با این حال، او از مدت‌ها قبل در این فکر بود که این باغ را به چه نهادی واگذار کند تا اینکه بالاخره تصمیم خود را گرفت و در سال ۱۳۴۸، آن را به مردم مشهد و زائران امام رضا(ع) هدیه کرد و سند آن را به نام شهرداری مشهد زد. در مفاد این وقفنامه صراحتاً آمده است: «احدی حق خرید و فروش میوه وکیل‌آباد را ندارد و استفاده از میوه‌های آن حق مردمی است که برای تفریح به آنجا می‌آیند. اگر هم شاخه‌ای از درخت میوه شکست، مستخدمان حق اعتراض به مردم را ندارند اما اگر درخت خشک شد، متعلق به شهرداری است و باید آن را ببرد.»

تهران

البته وقفیات حاج حسین آقا، صرفاً به خراسان محدود نمی‌شود و او در تهران نیز وقفیات بسیار بزرگی داشته که حتی شاید مردم تهران نیز اطلاع چندانی از آن نداشته باشند اما اشاره به این موقوفات حتماً برای شهروندان تهرانی جالب خواهد بود. 

ساخت مدارس

 بزرگ واقف تاریخ معاصر ایران، بیش از هرچیز معتقد به تعلیم و تربیت و رشد فرهنگ مردم کشورش بود که به همین منظور علاوه بر حمایت‌های همه جانبه از قشر فرهنگی جامعه و وقف زمین‌هایی به آنها، خود نیز به‌طور مجزا نسبت به توسعه امکانات آموزشی در مناطق محرم اقدام می‌کرد که از جمله اقدامات او در این زمینه می‌توان به ساخت یک دبستان و یک دبیرستان به نام زرین ملک در روستای خواجه نصیر چناران و تقبل تمام هزینه‌های اداره آن اشاره کرد.

باغ و قصر با شکوه در شهر ری

وسعت: بیش از ۵۰۰۰‌مترمربع

اهدایی به: آموزش و پرورش شهرری

مرحوم ملک در شهرری باغ و قصرباشکوهی داشت که محل تجمع مردم متدین و علمای آن زمان بود و در شب‌های جمعه، روزهای وفات، ماه‌های محرم و رمضان نیز مجلس روضه در آن برپا می‌شد. حاج حسین آقا به علت خاطراتی که در این قصر داشت، به هیچ‌وجه حاضر به از دست دادن این قصر نبود تا اینکه روزی رئیس آموزش و پرورش شهرری نزد او رفت و گفت که خواب پدرتان و حضرت عبدالعظیم(ع) را دیده‌ام که در این باغ قدم می‌زدند و پدرتان می‌گفتند که در نظر دارند، این محل را به امر خیر اختصاص دهند. حاج حسین آقا با شنیدن این خواب، ضمن لبخندی به رئیس آموزش و پرورش می‌گوید که قول شما را می‌پذیرم و برای اینکه این خواب تعبیری درست داشته باشد، آن را به آموزش و پرورش شهرری واگذار می‌کنم. بدین‌ترتیب، قصر ملک در سال ۱۳۳۸ با وسعت ۵ هزارمترمربع برای ساختن چند مدرسه به این ارگان فرهنگی اهدا می‌شود. 

کتابخانه‌ و زمین باغ ملی

وسعت: ۲۵۰۰ و ۶۰۰۰‌مترمربع

اهدایی به: آستان قدس رضوی

کتابخانه ملی ملک از مهم‌ترین موقوفات ملک در تهران است که به سال ۱۳۱۶ برمی‌گردد. این کتابخانه در منزل پدری حاج حسین آقا در بازار بین‌الحرمین قرار داشت که به همین سبب، او خانه پدری خود به همراه چندین مغازه متصل به آن و همچنین همه کتاب‌های ارزشمند و گرانقیمت کتابخانه شامل نسخ خطی و چاپی، ایرانی و خارجی، مرقعات خوشنویسی و تابلوها را وقف آستان قدس رضوی کرد. البته حاج حسین آقا به علت نامناسب بودن محل منزل پدری و برای‌‌‌ تردد آسان مراجعه‌کنندگان و محققان به این کتابخانه، قصد داشت محل کتابخانه را تغییر داده و آن را به مکانی مناسب انتقال دهد که به همین سبب، در سال ۱۳۲۳، زمین باغ ملی تهران را نیز وقف آستان قدس رضوی کرد اما در دوران حیات خود موفق به ساخت ساختمان جدید کتابخانه در این مکان نشد؛ تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۶۴، کلنگ ساخت این کتابخانه زده شد و در سال ۱۳۷۶ به بهره‌برداری رسید. 

باغ صبا: وسعت: یک میلیون مترمربع اهدایی به: جمعی از هنرمندان، دوستان و خدمتگزاران باغ صبا که بیش از یک میلیون‌مترمربع وسعت داشت، از گران قیمت‌ترین و ارزشمندترین دارایی‌های ملک در تهران بود. این باغ از ۲ بخش تشکیل می‌شد. بخش اصلی، خود باغ صبا با ساختمان اصلی و چشمه و آبشار بود و بخش دیگر هم اراضی اطراف باغ که از ارزش مالی بالایی برخوردار بود اما حاج حسین آقا این زمین‌ها را نیز وقف کرد. او علاقه زیادی به هنرمندان داشت و برای خدمتگزاران و دوستان خود نیز ارزش زیادی قائل بود که به همین سبب، از کمک به آنها نیز غافل نشد و چندین هزارمترمربع از اراضی باغ صبا را به این افراد واگذار کرد و قسمتی از آن را نیز به مرحوم تقی‌زاده داد. البته بعدها تقی‌زاده، آن زمین را به بانک سپه فروخت و الان هم، بانک سپه در آنجا واقع است. 

موزه ملک تهران :

مرحوم ملک با امکانات مالی وسیعی که در اختیار داشت برای حفظ میراث فرهنگی تلاش‌های قابل تقدیری انجام داد.

با آشنایی گسترده‌ای که با مجموعه داران کتب و آثار نفیس ایران برقرار کرده بود آنها را به هر قیمت ممکن خریداری می کرد و به مجموعه وقفی خود می‌افزود. علاوه بر آثار فوق بر اساس وقفنامه موجود، درصدی از درآمد موقوفات صرف خرید کتاب و اشیای نفیس می شود.

مرحوم ملک، اولین مکان کتابخانه را در منزل مسکونی خود واقع در بازار بین‌الحرمین تهران قرارداد. این منزل که در دوره قاجار ساخته شده ۱۷۰۰ متر مربع زیر بنا، سه حیاط اندرونی و بیرونی و تعدادی اتاق و تالار دارد

با افزایش تعداد کتاب‌ها و اشیای موزه‌ای نیاز به فضای بیشتری احساس می شد تا اینکه مرحوم ملک در سال ۱۳۳۸ زمین مناسبی را در محل باغ ملی برای این منظور در نظر گرفت و به وسیله وقفنامه انحصارا برای احداث کتابخانه و موزه وقف کرد و املاک فراوانی را به آستان قدس رضوی واگذار کرد تا از این رهگذر مخارج اداره و توسعه موزه و کتابخانه تامین شود.

ساختمان جدید کتابخانه و موزه در زمینی به مساحت ۵۱۲۰ متر مربع بر اساس وقفنامه و با پیگیری‌های خانم عزت ملک، دختر مرحوم ملک به عنوان ناظر استصوابی و همت مسئولان آستان قدس رضوی ساخته شد و آثار موجود در ساختمان قدیمی و منزل مسکونی مرحوم ملک کلا به ساختمان جدید منتقل شد.

بنای کتابخانه و موزه ملی ملک دیوار به دیوار موزه ملی ایران قرار دارد، در جایی که روزی مشهور به میدان مشق بود.

چشم انداز کلی ساختمان که بر اساس معماری اصیل ایرانی- اسلامی شکل گرفته بیننده را به یاد بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) می‌اندازد. سردر اصلی این بنا با کاشیکاری معرق و مقرنس‌های زیبای خود ما را به درون بنا دعوت می‌کند.

مجموعه ساختمان و موزه حدود ۱۰۰۰۰ متر مربع زیر بنا دارد و شامل سه بخش کلی کتابخانه، موزه و بخش‌های خدماتی است. ساختمان دارای دو بازو در قسمت شمال و جنوب است که با مرتفع شدن بخش میانی ساختمان، عظمت و اقتدار معماری اصیل سنتی به نمایش گذاشته شده است.

 این بنا شامل ۳ طبقه زیرزمین، همکف و طبقه اول است و علاوه بر آنها ۳ طبقه فوقانی دارد که مخزن کتاب‌هاست و قسمت مرتفع و میانی ساختمان را تشکیل می‌دهد. زیرزمین شامل سالن تمبر، قالی، مخزن موزه و قلعه کتاب است. طبقه همکف دارای سالن آثار هنری شامل تابلوها و مبلمان، گلدان و قلمدان هاست و در همین طبقه سالن ویژه مطالعه برادران و خواهران است.

موزه دارای تنوع موضوعی است اما به هنگام ساماندهی این موزه، سالن‌های مجزا برای آثار همسان و هماهنگ پیش بینی شده، به گونه‌ای که می‌توان موزه ملک را جزء موزه‌های موضوعی طبقه بندی کرد.

حسین مَلِک معروف به حاج حسین آقای ملک، زاده سده سیزده و درگذشته به سال ۱۳۵۱ هجری خورشیدی، فرزند ارشد حاج محمد کاظم ملک‌التجار.

ثروتمند بزرگ آذری تبار، زاده تهران و مستقر در مشهد که خیریات و موقوفات او مشهور است. وسعت موقوفات مرحوم ملک تا حدی است که فقط آستان قدس رضوی اداره‌ای به نام اداره موقوفات ملک دارد. کتاب‌خانه و موزه‌ای عظیم نیز از وی باقی مانده که در شهر واقع است. از دیگر کارهای خیریه او اختصاص دومیلیون متر مربع زمین جهت ساخت خانه برای فرهنگیان و واگذاری چند ده‌هزار متر زمین برای پارک عمومی در مشهد است.

یکی از میادین اصلی شهر مشهد ملک‌آباد نام دارد که در جوار باغ بسیار بزرگی به همین نام قرار گرفته‌است. مشهور است که مرحوم ملک وارثی از خود به جا نگذاشته‌است.

مرحوم ملک دارای ۵ دختر بوده‌است که دو نفر از دختران او بنا به وصیت مرحوم ملک مقرری ماهیانه برای انها درنظرگرفته شده که از اداره موقوفات ملک ماهانه مستمری دریافت می‌نمایند.

 

 

منبع: همشهری محله

 

روایت رعیت ملک

گفتگوی با حاج غلامعلی فضائلی

وی بعد از فوت پدر، برای اداره املاک او در مشهد ساکن می‌شود. از معروف‌ترین این املاک، باغ و قلعه وکیل‌آباد و اراضی اطراف آن است. محلی‌که هنوز به همین نام مشهور است و ساکنان قدیمی آن رعایای حاج حسین ملک‌اند. به بهانه قرار گرفتن در آستانه چهارم مرداد سالروز درگذشت حسین آقای ملک به سراغ یکی از رعایای قدیمی‌ او رفتیم تا از زبان وی با قلعه وکیل‌آباد و مالک آن بیشتر آشنا شویم.

   قلعه‌های سه‌گانه وکیل‌آباد

غلامعلی فضائلی‌اخلاقی، هشتاد و دو سال پیش (۱۳۱۲) در قلعه وکیل‌آباد به دنیا می‌آید، قلعه‌ای که دارای برج و بارو و حتی استحکامات نظامی و دفاعی بوده است. مدافعان این قلعه همان کشاورزان ساکن قلعه بودند.

«در دوران کودکی من، قلعه وکیل‌آباد روستایی بود که اطراف آن را باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی احاطه کرده بود. این زمین‌ها تا پارک ملت و نزدیک باغ ملک‌آباد معروف که خیلی از مشهدی‌ها فکر می‌کنند متعلق به حاج حسین‌ ملک است، ادامه داشت. اما در واقع زمین‌های باغ ملک‌آباد به حاج حسین ملک‌خراسانی بزرگ‌ترین تاجر خراسان تعلق داشت و چون نام وی با نام حاج حسین ملک یکی است، این اشتباه صورت می‌گیرد. قلعه وکیل‌آباد از سه قلعه اصلی تشکیل شده بود. قلعه اربابی که داروغه، سرسالار، میرآب و مشاوران ارباب درآن ساکن بودند، بزرگ‌ترین قلعه و دارای ستون‌ها و تزیینات گچ‌بری زیبایی بود. بزرگ‌ترین و زیباترین اتاق این قلعه مخصوص ارباب بود، هر وقت حاج حسین ملک برای بازدید اراضی و حساب و کتاب به قلعه می‌آمد در این اتاق مجلل و زیبا ساکن می‌شد. قلعه دوم که متعلق به رعایا و کشاورزان بود، شباهت زیادی به قلعه نداشت و از خانه‌های‌گنبدی و یک طبقه تشکیل شده بود. بیشتر این خانه‌ها دوبخش به هم چسبیده داشتند که در بخشی حیوانات و احشام نگهداری می‌شدند و در بخش‌دیگر کشاورز و خانواده‌اش زندگی می‌کردند. قلعه سوم کاروان‌سرایی بود که در حاشیه روستا قرار داشت و مسافران و زائرانی که قصد رفتن به شهر مشهد را داشتند در آنجا استراحت می‌کردند. کاروان‌سرا قدمت زیادی داشت و مشخص نبود چه کسی آن را ساخته، بعضی‌ها می‌گفتند: این کاروان‌سرا را پدر حاج حسین ملک ساخته و به دستور او از زائران رضوی پذیرایی می‌شده است. پیرمردها می‌گفتند: کاروان‌سرا در اصل یک قلعه نظامی بوده که در دوره شاه عباس یا نادرشاه برای محافظت از قلعه در برابر متجاوزان

به ویژه ترکمنان ساخته ‌شده است. روی هر‌کدام از این سه قلعه برج‌هایی قرار داشت که رعایا هنگام حمله سارقان و متجاوزان در آن سنگر گرفته و به مبارزه با متجاوزان می‌پرداختند.»

  اتراق روس‌ها در باغ وکیل‌آباد

حاج غلامعلی که از ۷سالگی به همراه پدر برای کشاورزی به سر زمین می‌رفته، روزی تعدادی سرباز روس را می‌بیند که به سمت قلعه حرکت می‌کنند، سربازانی که تاچند سال بعد نیز در مشهد می‌مانند.

«یک روز صبح که من و پدرم در حال بیل‌زدن روی زمین بودیم چشمم به داخل کال افتاد. تعدادی سرباز روس از حاشیه کال وکیل‌آباد خارج شده و به طرف قلعه حرکت‌کردند. تعدادشان زیاد نبود اما معلوم بود که خسته و گرسنه‌اند. من و پدرم به سرعت و از راه فرعی خودمان را به قلعه رساندیم همه ساکنان قلعه به ویژه خانم‌ها ترسیده بودند. مردها به سرعت مسلح شدند. بیل، چماق ، فلاخن(به لهجه مشهدی پلخمون کلاغی) را برداشتند، دروازه‌ها را بستند و منتظر ماندند. فرمانده روس‌ها در قلعه را به صدا درآورد. داروغه که روی برج رفته بود، با دست اشاره کرد که چه می‌خواهید. سرباز روس هم با اشاره دست گفت: آب و غذا و جایی برای خواب. داروغه پایین آمد و گفت: رئیسشان می‌گوید آب و غذا می‌خواهند و جایی برای استراحت. آب و غذا را می‌دهیم اما نمی‌توانیم آن‌ها را به قلعه راه بدهیم؛ معلوم نیست این کافرها چه فکری در ذهن دارند. داروغه بعد از این حرف‌ها و مشورت با بزرگان قلعه به روس‌ها فهماند که در قلعه جایی برای ماندن نیست و اگر می‌خواهند استراحت کنند باید به جای دیگری بروند. سردسته روس‌ها هم قبول کرد و به طرف باغ وکیل‌آباد حرکت و در کنار استخر اتراق کرد. با دور‌شدن روس‌ها چند نفر از اهالی مقداری غذا و نان سوار الاغ کرده و برای آن‌ها بردند. می‌گفتند فرمانده روس‌ها به استقبالشان آمده، غذاها را گرفته و بعد هم چندسکه نقره به داروغه داده است. داروغه هم به او فهمانده که این بار را میهمان هستند. در روزهای بعد تعداد دیگری از روس‌ها به این افراد ملحق می‌شوند. چند روز بعد حاج حسین ملک به همراه یکی از مشاورانش که زبان روسی  بلد بوده به دیدن سردسته روس‌ها می‌رود و آن‌طور که پدرم می‌گفت حاج حسین از آن‌ها می‌خواهد که از باغ بروند. او حتی به آن‌ها قول می‌دهد جای بهتری برایشان پیدا کند، اما روس‌ها قبول نکرده و تهدید می‌کنند اگر اصرار کند عمارت داخل باغ را اشغال خواهند کرد. به این ترتیب روس‌ها تا چند ماه در کنار استخر ساکن شدند و حسین آقا ملک هرکاری‌کرد نتوانست آن‌ها را بیرون‌ کند. به همین دلیل به استخر باغ وکیل‌آباد، تلخ (به لهجه مشهدی یعنی محل اتراق) روس‌ها می‌گفتند.»

حاج حسین ملک حتی برای آنکه شهرداری کارگران داخل باغ را بیرون نکند، اعلام کرد که کارگران باید بمانند و اگر شهرداری بخواهد کسی را استخدام کند باید نیروی لازم را از ساکنان قلعه تامین کند. به این ترتیب شهرداری من و تعداد دیگری از کارگران را استخدام کرد

  ترس روس‌ها از امام رضا(ع)

با وجود شهرتی که روس‌ها به ویرانی و آزار و اذیت مردم داشتند و معمولا در مناطق اشغالی کسی نمی‌توانست جلودارشان باشد، زمانی که به شهر مشهد و نواحی اطراف آن رسیدند جرئت خطاکردن نداشتند، دلیل اصلی آن هم وجود مرقد مطهر امام رضا(ع) بود چون روس‌ها خیلی از امام رضا‌(ع) می‌ترسیدند.

«پدرم نقل می‌کرد در دوره اولی(جنگ جهانی اول) که روس‌ها به مشهد وارد می‌شوند، فرمانده روس‌ها با دیدن احترام مردم مشهد به امام رضا(ع) دستور می‌دهد با طیاره گنبد را ویران کنند، اما زمانی که هواپیماها روی گنبد می‌رسند و قصد ریختن بمب‌ها را دارند متوجه می‌شوند که بسیاری از بمب‌ها به گونی خاک تبدیل شده است. این ماجرا ترس و وحشت زیادی را در بین روس‌ها ایجاد می‌کند و آن‌ها از ویران‌کردن حرم مطهر ناامید می‌شوند. این ماجرا را بعدها همه سربازان روسی می‌شنوند و در دوره دومی (جنگ جهانی دوم) که روس‌ها وارد مشهد می‌شوند بسیاری از سربازان کهنه‌کار و فرماندهان روس که این ماجرا را شنیده و دیده بودند به زیردستان خود می‌گفتند: اینجا مشهد است شهر امام رضا(ع). باید به مردم این شهر احترام بگذارید. به همین دلیل در مدت چندماهی که روس‌ها در باغ وکیل‌آباد ساکن بودند هیچ مزاحمتی برای مردم نداشتند و حتی در قبال غذا، کاه، لباس و… پول آن را پرداخت می‌کردند و حتی اگر بقیه پولش را هم نمی‌دادی اعتراضی نمی‌کردند. در همان زمان من و تعدادی از بچه‌های قلعه برای بازی به باغ وکیل‌آباد می‌رفتیم و در نزدیکی اردوی روس‌ها بازی و تفریح می‌کردیم، سربازان روس هم به ما نان و شیرینی تعارف می‌کردند.»

   بخشندگی و کمک به رعایا

حاج غلامعلی که از کودکی به کار کشاورزی مشغول بوده، زندگی بسیار سخت کشاورزان را دیده و معتقد است که اگر حمایت‌ها و بخشش‌های حاج حسین ملک نبود کشاورزان و خانواده‌هایشان از بین می‌رفتند.

«حاج حسین ملک برخلاف بسیاری از ارباب و ملاکین آن زمان که مال و جان مردم را از آن خود می‌دانستند و به دنبال منافع خود بودند در هنگام سختی و بیچارگی رعایای خود را فراموش نمی‌کرد. یک سال مشهد دچار خشکسالی شد و تمام محصولات از بین رفت. چند نفر از کشاورزان قلعه به سراغ مشاور حاج حسین ملک رفتند و از او خواستند که به آن‌ها کمک کند. او هم سخن کشاورزان را به گوش ارباب رسانده بود. حاج حسین ملک دستور داده بود تمام قرض‌ها و بدهکاری آن‌ها را ببخشند و به انباردارش گفته بود که هر‌چه کشاورزان احتیاج دارند به آن‌ها بدهد. یک سال هم که بارندگی زیاد خانه‌های گنبدی کشاورزان را ویران کرده بود،  به دستور حاج حسین ملک تعداد زیادی چادر، پتو، غذا و… در اختیار آنان قرار داد و بعد از آن بلافاصله دستور داد هرچه سریع‌تر خانه‌های جدیدی برای کشاورزان بسازند. خلاصه اینکه هر کسی از او تقاضای کمک می‌کرد بی‌جواب نمی‌ماند، او زمین‌ها و خانه‌های زیادی را در اختیار افرادی که به او مراجعه می‌کردند قرار می‌داد که اهدای زمین به معلمان، ساخت درمانگاه و مطب در مناطق روستایی از آن جمله آن‌هاست.»

  وقف پارک وکیل‌آباد

 

باغ وکیل‌آباد از بزرگ‌ترین و مشهورترین تفریحگاه‌های مشهد است که توسط حاج حسین آقای ملک در سال‌۱۳۴۸ وقف عموم شد. این باغ و ده جزو املاک پدری حاج حسین آقا نبود و ایشان آن را از خانواده آیت‌ا… کفایی (آخوند خراسانی) خریداری کرد و به دلیل داشتن آب و هوای خوب در سال‌۱۳۱۴ عمارت اربابی در آن ساخت. سال‌ها بعد که درختان این باغ بزرگ و تنومند شدند، دولت وقت سعی کرد هر طور شده باغ را به چنگ آورد. حاج غلامعلی یکی از کسانی است که سال‌ها قبل از وقف باغ در آن به کار مشغول بوده و اتفاقات آن را به عینه روایت می‌کند.

«یک بار زمانی که من به عنوان باغبان مشغول به کار بودم عده‌ای از استانداری خراسان در همین باغ به دیدار حاج حسین ملک آمدند و از او خواستند که باغ را به آن‌ها بفروشد، اما حاج حسین ملک موافقت نکرد و گفت این باغ را برای کار مخصوصی در نظر گرفته است. بعد از آن نیز ملاکین و ثروتمندان زیادی برای خرید باغ پا پیش گذاشتند و حتی قیمت‌های خوبی هم داده بودند اما حاج حسین قبول نکرد.» سرانجام در سال۱۳۴۸ حاج حسین ملک با دعوت از شهردار وقت به همین باغ، اعلام کرد باغ را وقف مردم کرده و تولیت آن بر‌عهده شهرداری است. «حاج حسین ملک حتی برای آنکه شهرداری کارگران داخل باغ را بیرون نکند، اعلام کرد که کارگران باید بمانند و اگر شهرداری بخواهد کسی را استخدام کند باید نیروی لازم را از ساکنان قلعه تامین کند. به این ترتیب شهرداری من و تعداد دیگری از کارگران را استخدام کرد. هنوز هم تعدادی از قدیمی‌های قلعه در باغ وکیل‌آباد مشغول به کارند. مردم مشهد و دنیا هم سال‌هاست که از باغ وکیل‌‌آباد استفاده و حاج حسین ملک را دعا می‌کنند.»

   سند قلعه وکیل‌آباد

یکی دیگر از مکان‌هایی که حاج حسین ملک سند آن را به نام مردم زده، قلعه وکیل‌آباد است. البته این بار مردم کشاورزانی بودند که جوانی و عمر خود را برای آبادی املاک وی خرج کرده بودند.

«هم‌زمان با آغاز تقسیمات اراضی در سال‌۱۳۴۲، عده‌ای از طرف اداره کشاورزی وقت به قلعه آمدند و از رعایا خواستند که حق خود را بگیرند. اما رعایا به دلایل مختلف از‌جمله احترام و علاقه به حاج حسین ملک، حرفی نزدند. بعد از این ماجرا یک روز حبیب بهاری وکیل حاج حسین ملک به قلعه وکیل‌آباد آمد و اعلام کرد که حاج حسین ملک برای تشکر، خانه‌های این قلعه را به رعایا بخشیده است. بعد هم سندی را که خود حاج حسین ملک آن را امضا‌ کرده بود، به مردم تحویل داد. بنابراین تمام دارایی من دویست متر حیاطی است که سند آن را از حاج حسین ملک گرفته‌ام. البته تعدادی هم بودند که به دلیل فوت حاج حسین ملک در سال۱۳۵۱ موفق به گرفتن سند نشدند اما چون حبیب بهاری اعلام کرده بود که خود حاج حسین ملک زمین را بخشیده است در خانه‌های خود ساکن شدند و بعدها سند خانه‌های خود را از شرکت شاهد دریافت کردند.»

ثروتمندان زیادی بعد از مرگشان فراموش شده‌اند اما نام حاج حسین ملک، بخشندگی‌ها وکارهای خیرش هرگز از یاد مردم مشهد و ساکنان قلعه وکیل‌آباد نخواهد رفت.

حسین برادران‌فر

 

منابع:

  •  زندگینامه حاج حسین آقا ملک، موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک
  • زندگینامه واقفین، سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی
  • درباره حاج محمدکاظم ملک‌التجار، ابوالحسن شهواری، پژوهشنامه تاریخ، زمستان ۱۳۸۴
  • گزارشی از کتابخانه و موزه ملک، ابوالفتح قهرمانی، ماهنامه هنر و مردم، شماره ۹۸، آذر ۱۳۴۹
  • بیوگرافی حاج محمدکاظم ملک‌التجار، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 
  • همشهری
  • دانشنامه مشهد الرضا

 

ارسال نظر