خبرفوری بررسی میکند
بلایند دیت؛ چراغهای خاموش یک رابطه / سهم خانوادهها در تصمیمگیری فرزندانشان چقدر است؟ / ویدئو
بلایند دیت نام تازهای است اما رسم تازه نه. فارسی شدهاش میشود «ملاقات کور» که اتفاقا ترجمه لغوی آن شاید بهتر بیانگر آن چیزی باشد که ما این روزها شاهد آن هستیم.
اگرچه تب این نوع قرارهای عاشقانه با مداخلاتی که صورت گرفت فروکش کرده است اما رواج گسترده آن در بازه زمانی کوتاهی میان جامعه جوان ایرانی میتواند حاوی پیامهای مهمی باشد.
روش این قرارهای عاشقانه هم پیچیده نبود، به این شکل که دختران و پسرانی که از قبل یکدیگر را نمیشناختند، بدون دیدن یکدیگر کنار هم قرار میگرفتند و با پاسخ دادن به تعدادی سوال تلاش میکردند بفهمند که آیا برای معاشرت بیشتر با هم مناسب هستند یا نه.
اما نکته این گزارش جمعجور برای ما همینجاست. جایی که میفهمیم اغلب پاسخها فاصله معناداری با آنچه ما هنجار یک جامعه مینامیم دارد.
زنی که برای پا گذاشتن در یک زندگی مشترک درخواست حقوقی بالاتر از ماهیانه 300 میلیون دارد و البته این موضوع را خیلی عادی میداند، مردی که شرط ورودش برای یک رابطه «کمخوراک بودن» همسرش است و البته شرط رایج این روزها که مربوط به قد بیشتر از یک متر و نود برای پسران است! این تصویری صریح و بیرودربایستی با خواستههای نسل جدید ایران برای وصال است!
تصویری که خیلی خوب تاییدی است بر بسیاری از دادههای آماری و پژوهشهای اجتماعی صورت گرفته. به عنوان مثال در گزارش فرهنگ رفتار خانوار ایران که توسط مرکز آمار ایران تهیه شده میتوان به چشم دید که نقش خانوادهها در طی یک دهه گذشته در تصمیمات جوانان به سرعت رو به کاهش است.
خانوادههایی که تا دو دهه پیش بیشترین سهم را در تصمیمگیری فرزندانشان داشتند حالا در رتبههای پایینتر قرار دارند و گروه «دوستان» و البته «همکاران محل کار» تاثیر بیشتری در تصمیمات این چنینی دارند.
سوی دیگر این ماجرا را هم میتوان در یک توئیت پر واکنش دیگر در فضای مجازی دید. انتشار واریز فیش حقوق 13 میلیونی به پیوست یک سوال مهم؛ اینکه آیا حاضرید با مردی که این میزان دریافتی دارد ازدواج کنید؟ پاسخها شگفتانگیز است. از تمسخر توئیتکننده گرفته تا درخواستهای چندصدمیلون تومانی برای خواستگارهای احتمالی. این تغییر نگرش اقتصادی به انتخاب همسر چندان هم غیرطبیعی نیست، رد آن را میشود در پژوهشها هم دید. به عنوان مثال در نتایج پیمایش ملی پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات میتوان این تغییر نگاه را از سال 1382 تا 1402 مقایسه کرد. در یک فقره آماری میتوان دید که تنها 5 درصد زنان در سال 82 ازدواج با افرادی با سطح مالی بالاتر از خود را ترجیح میدادند در حالی این درصد در میان زنان در سال 1402 با رشدی حدود سه برابری به 14 درصد رسیده است.
این تغییر نگرش اما به باور بسیاری از جامعهپژوهان چندان هم باعث نگرانی نیست، آنچه مایه نگرانی است کوچک شدن اهمیت و نقش خانوادهها در ایران است.
ارسال نظر