
در یک ماجرای عجیب جنایی که در مشهد رخ داد، بقایای جسد مقتول، بعد از گذشت بیش از یک سال از وقوع جنایت، گلوی قاتل را گرفت و راز این قتل هولناک فاش شد.
به گزارش مشهد فوری، شب دوشنبه گذشته راننده یک دستگاه پیکان وانت که به همراه دوستش در مسیر جاده روستای گوجگی مشهد حرکت میکرد به دلیل نقص فنی، خودرو را متوقف کرد تا از رانندگان عبوری تقاضای کمک کند. در همین حال زن و مردی را دید که پس از مشاجره با راننده یک پیکان وانت دیگر، سوار یک دستگاه خودروی پراید شدند و به طرف مشهد رفتند.
راننده جوان پیکان وانت به سوی همکارش رفت و از او تقاضای تسمه پروانه یدکی کرد تا نقص خودرواش را برطرف کند ولی راننده میان سال تسمه پروانه اضافی به همراه نداشت. وقتی راننده جوان علت مشاجره و عصبانیت او را با آن زن و مرد پرسید، راننده میان سال گفت: آنها لاشه یک قلاده سگ را به همراه داشتند و از من میخواستند تا آنها را به جاده فرعی ببرم تا لاشه را دفن کنند اما من که آنها را از اطراف روستای کاظم آباد سوار کرده بودم، چنین قراری نداشتم که آنها را به جاده خاکی ببرم به همین دلیل هم با هم مشاجره کردیم!
بعد از رفتن راننده میان سال از محل، راننده جوان پیکان وانت و دوستش به دنبال راننده دیگری بودند که با کیسهای درون کانال حفر شده برای لوله کشی گاز روبهرو شدند. وقتی با دقت به کیسه نگاه کردند بقایای جسد یک انسان را دیدند و بلافاصله با پلیس تماس گرفتند اما قبل از آن که نیروهای کلانتری به محل برسند، یکی از خودروهای یگان امداد در آن نزدیکی متوقف شد و سرنشینان آن با شنیدن ماجرای کشف جسد، بیدرنگ به تحقیق پرداختند. هنوز داستان مشاجره زن و مرد با راننده پیکان وانت از زبان راننده جوان به اتمام نرسیده بود که نیروهای یگان امداد به سرعت روانه جاده شدند و زن و مرد مذکور را در نزدیکی پل بزرگ حدود 5 کیلومتری مشهد شناسایی کردند و به محل کشف جسد انتقال دادند.
این درحالی بود که با اعلام ماجرای کشف بقایای جسد در نزدیکی جاده روستای گوجگی، قاضی ویژه قتل عمد نیز به همراه گروه تخصصی کارآگاهان عازم محل شده بودند. دقایقی بعد با حضور قاضی دکتر حسن زرقانی، بررسی های قضایی در این باره آغاز و مشخص شد که جسد مربوط به مردی حدود 40 تا 50 ساله است که بیش از یک سال از قتل وی میگذرد وجود دستبند پلاستیکی حلقه زده روی استخوان ساعد مقتول نیز نشان میداد که عامل یا عاملان جنایت، دستان وی را بستهاند و پاهایش را نیز با چسب نواری پهن به یکدیگر چسباندهاند!
این زن و مرد میان سال که با هوشیاری و سرعت عمل نیروهای یگان امداد دستگیر شده بودند، خود را بیگناه جلوه دادند و اظهار کردند که از ماجرای بقایای جسد درون کیسه، اطلاعی ندارند و آنها بر سر لاشه یک سگ با راننده پیکان وانت به مشاجره پرداختهاند. در این هنگام قاضی زرقانی که با دقت به سخنان مرد 42 ساله و مادرزن 55 ساله اش گوش میداد، به راحتی متوجه اضطراب و تناقض گوییهای آنها شد و دستور انتقال دو متهم مذکور را به پلیس آگاهی صادر کرد. «مهدی» (متهم 42 ساله) که همچنان بر بیگناهی خود و مادر همسر دومش اصرار داشت با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) به اتاق بازجوییهای تخصصی هدایت شد و زیر رگبار سوالات فنی قرار گرفت.
او که با راهنماییهای قاضی ویژه قتل عمد مشهد با مستندات انکارناپذیر روبهرو شده بود، ناگهان سرش را در میان دو دستش گرفت و گفت: گلخانهای را در منطقه روستای کاظم آباد در جاده خلق آباد اجاره کرده بودم اما همواره به دلیل بدهکاریهای مالی و ورشکستگی مجبور بودم دست به کارهای خلاف قانون بزنم تا دچار مشکل نشوم! این بود که فرد معتاد و کارتن خوابی را در چناران پیدا کردم و پولی به او دادم تا از کارت ملی و هویت او برای افتتاح حساب بانکی یا دریافت سیم کارت و ... استفاده کنم! ولی او مدتی بعد متوجه موضوع شد و مرا برای گرفتن پول بیشتر تهدید میکرد که ماجرا را به پلیس گزارش میدهد یا حساب بانکی را مسدود میکند! من هم که از افشای این موضوع واهمه داشتم او را به بهانه استخدام در گلخانه به مشهد کشاندم و با بستن دست و پاهایش با چسب و دستبند پلاستیکی، او را به قتل رساندم و جسدش را در محوطه گلخانه دفن کردم اما امسال برای تمدید اجاره گلخانه نتوانستم پول جور کنم و با مالک به توافق نرسیدم. به همین دلیل قرار شد آن جا را تحویل بدهم ولی میترسیدم جسد دفن شده در گلخانه لو برود و من دستگیر شوم به همین دلیل با مادرزنم تماس گرفتم و او را به بهانه دفن لاشه سگی که قبلا از گم شدن آن اطلاع داشت به گلخانه کشاندم تا کسی به من هنگام بیرون کشیدن بقایای جسد مشکوک نشود. سپس یک وانت پیکان اجاره کردم و با بیلی که همراه داشتم به بهانه دفن لاشه سگ به جاده گوجگی آمدیم ولی راننده به درون جاده خاکی نرفت و مشاجرهای بین ما شروع شد.
من هم که اوضاع را مناسب نمیدیدم کیسه حاوی بقایای جسد را به داخل کانال حفر شده توسط شرکت گاز انداختم و با کرایه کردن یک دستگاه خودروی پراید به همراه مادرزنم به طرف مشهد حرکت کردم که در مسیر توسط پلیس دستگیر شدم.
تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای متهم به قتل 42 ساله زیرنظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) با صدور دستورات محرمانهای از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد همچنان ادامه دارد.
در یک ماجرای عجیب جنایی که در مشهد رخ داد، بقایای جسد مقتول، بعد از گذشت بیش از یک سال از وقوع جنایت، گلوی قاتل را گرفت و راز این قتل هولناک فاش شد.
پایگاه خبری مشهد فوری (mashhadfori.com)

به گزارش مشهد فوری، شب دوشنبه گذشته راننده یک دستگاه پیکان وانت که به همراه دوستش در مسیر جاده روستای گوجگی مشهد حرکت میکرد به دلیل نقص فنی، خودرو را متوقف کرد تا از رانندگان عبوری تقاضای کمک کند. در همین حال زن و مردی را دید که پس از مشاجره با راننده یک پیکان وانت دیگر، سوار یک دستگاه خودروی پراید شدند و به طرف مشهد رفتند.
راننده جوان پیکان وانت به سوی همکارش رفت و از او تقاضای تسمه پروانه یدکی کرد تا نقص خودرواش را برطرف کند ولی راننده میان سال تسمه پروانه اضافی به همراه نداشت. وقتی راننده جوان علت مشاجره و عصبانیت او را با آن زن و مرد پرسید، راننده میان سال گفت: آنها لاشه یک قلاده سگ را به همراه داشتند و از من میخواستند تا آنها را به جاده فرعی ببرم تا لاشه را دفن کنند اما من که آنها را از اطراف روستای کاظم آباد سوار کرده بودم، چنین قراری نداشتم که آنها را به جاده خاکی ببرم به همین دلیل هم با هم مشاجره کردیم!
بعد از رفتن راننده میان سال از محل، راننده جوان پیکان وانت و دوستش به دنبال راننده دیگری بودند که با کیسهای درون کانال حفر شده برای لوله کشی گاز روبهرو شدند. وقتی با دقت به کیسه نگاه کردند بقایای جسد یک انسان را دیدند و بلافاصله با پلیس تماس گرفتند اما قبل از آن که نیروهای کلانتری به محل برسند، یکی از خودروهای یگان امداد در آن نزدیکی متوقف شد و سرنشینان آن با شنیدن ماجرای کشف جسد، بیدرنگ به تحقیق پرداختند. هنوز داستان مشاجره زن و مرد با راننده پیکان وانت از زبان راننده جوان به اتمام نرسیده بود که نیروهای یگان امداد به سرعت روانه جاده شدند و زن و مرد مذکور را در نزدیکی پل بزرگ حدود 5 کیلومتری مشهد شناسایی کردند و به محل کشف جسد انتقال دادند.
این درحالی بود که با اعلام ماجرای کشف بقایای جسد در نزدیکی جاده روستای گوجگی، قاضی ویژه قتل عمد نیز به همراه گروه تخصصی کارآگاهان عازم محل شده بودند. دقایقی بعد با حضور قاضی دکتر حسن زرقانی، بررسی های قضایی در این باره آغاز و مشخص شد که جسد مربوط به مردی حدود 40 تا 50 ساله است که بیش از یک سال از قتل وی میگذرد وجود دستبند پلاستیکی حلقه زده روی استخوان ساعد مقتول نیز نشان میداد که عامل یا عاملان جنایت، دستان وی را بستهاند و پاهایش را نیز با چسب نواری پهن به یکدیگر چسباندهاند!
این زن و مرد میان سال که با هوشیاری و سرعت عمل نیروهای یگان امداد دستگیر شده بودند، خود را بیگناه جلوه دادند و اظهار کردند که از ماجرای بقایای جسد درون کیسه، اطلاعی ندارند و آنها بر سر لاشه یک سگ با راننده پیکان وانت به مشاجره پرداختهاند. در این هنگام قاضی زرقانی که با دقت به سخنان مرد 42 ساله و مادرزن 55 ساله اش گوش میداد، به راحتی متوجه اضطراب و تناقض گوییهای آنها شد و دستور انتقال دو متهم مذکور را به پلیس آگاهی صادر کرد. «مهدی» (متهم 42 ساله) که همچنان بر بیگناهی خود و مادر همسر دومش اصرار داشت با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) به اتاق بازجوییهای تخصصی هدایت شد و زیر رگبار سوالات فنی قرار گرفت.
او که با راهنماییهای قاضی ویژه قتل عمد مشهد با مستندات انکارناپذیر روبهرو شده بود، ناگهان سرش را در میان دو دستش گرفت و گفت: گلخانهای را در منطقه روستای کاظم آباد در جاده خلق آباد اجاره کرده بودم اما همواره به دلیل بدهکاریهای مالی و ورشکستگی مجبور بودم دست به کارهای خلاف قانون بزنم تا دچار مشکل نشوم! این بود که فرد معتاد و کارتن خوابی را در چناران پیدا کردم و پولی به او دادم تا از کارت ملی و هویت او برای افتتاح حساب بانکی یا دریافت سیم کارت و ... استفاده کنم! ولی او مدتی بعد متوجه موضوع شد و مرا برای گرفتن پول بیشتر تهدید میکرد که ماجرا را به پلیس گزارش میدهد یا حساب بانکی را مسدود میکند! من هم که از افشای این موضوع واهمه داشتم او را به بهانه استخدام در گلخانه به مشهد کشاندم و با بستن دست و پاهایش با چسب و دستبند پلاستیکی، او را به قتل رساندم و جسدش را در محوطه گلخانه دفن کردم اما امسال برای تمدید اجاره گلخانه نتوانستم پول جور کنم و با مالک به توافق نرسیدم. به همین دلیل قرار شد آن جا را تحویل بدهم ولی میترسیدم جسد دفن شده در گلخانه لو برود و من دستگیر شوم به همین دلیل با مادرزنم تماس گرفتم و او را به بهانه دفن لاشه سگی که قبلا از گم شدن آن اطلاع داشت به گلخانه کشاندم تا کسی به من هنگام بیرون کشیدن بقایای جسد مشکوک نشود. سپس یک وانت پیکان اجاره کردم و با بیلی که همراه داشتم به بهانه دفن لاشه سگ به جاده گوجگی آمدیم ولی راننده به درون جاده خاکی نرفت و مشاجرهای بین ما شروع شد.
من هم که اوضاع را مناسب نمیدیدم کیسه حاوی بقایای جسد را به داخل کانال حفر شده توسط شرکت گاز انداختم و با کرایه کردن یک دستگاه خودروی پراید به همراه مادرزنم به طرف مشهد حرکت کردم که در مسیر توسط پلیس دستگیر شدم.
تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای متهم به قتل 42 ساله زیرنظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) با صدور دستورات محرمانهای از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد همچنان ادامه دارد.
منبع: روزنامه خراسان
326
اخبار مرتبط2
نظرات 3
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد.
- پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.
اخبار ایران و جهان
- هزینه درمان زوجهای نابارور بر عهده دولت خواهد بود/ با تولد فرزند دوم یک خودروی داخلی به مادر اعطا میشود
- قیمتهای عجیب یخچال را ببینید
- فال حافظ شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- جزئیات ممنوعیت هوشمند سفر از اول آذر ماه
- افزایش تبلیغات چند همسری در فضای مجازی با چه هدفی؟
- دهها کشته و زخمی در اعتراضات منطقه سبز عراق
- تنش دریایی میان ایران و آمریکا، چه تاثیری روی مذاکرات احیای برجام خواهد گذاشت؟
- سرنوشت عجیب ۱۰ گمشده که هرگز پیدا نشدند
- فال روزانه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- توطئه خانوادگی برای قتل مرد عتیقه فروش
- نفرت از آمریکا جزو واجبات دین و شعار "مرگ بر آمریکا" شعار مقدس ملت ایران است
- ۳ سال است که حتی نفت خود را به صورت قاچاق می فروشیم/ درآمد دلاری خود را باید مخفیانه وارد کشور کنیم تا قیمت دلار حفظ شود
- پایان آبان ماه؛ ۱۰ لیتر سهمیه سوخت جبرانی واریز می شود
- تسخیرکنندگان سفارت ۴۲ سال بعد چه میگویند؟
- این اندازه توهین به شعور جامعه بیسابقه است!
- سرشاخههای گروهی با عنوان قیام سپید دستگیر شدند
- نخبگان و گروه های جهادی در شهر تهران شاخص های محلی را تغییر خواهند داد/ مدیریت شهری در کنار سایر مسئولین با مشارکت مردم برای حل مشکلات گام برخواهد داشت
- زمان به ضرر ایران در حال گذر است/ بازگشت آمریکا به برجام برای استفاده از مکانیسم ماشه خطرناک است
- افزایش حقوق کارمندان با جیب خالی؟
- آمریکاییها جنگ هیبریدی را با ما شروع کرده اند/ هدف: فشار اعتراض و قطع سرویسهای مورد نیاز مردم است
پیشنهاد ما
اینها علنی کنید مردم اگاه شند بدبخت مردک بیچاره نگون بخت و وای بحال خانواده اش.
معتاد بوده اصن خانواده نداشته کامل بخون
مادر زنشم همدستش بوده کی میاد برای استخوان سگ بیابون میزاشت دم در با زباله ها میبردند