الف

با کسی که دیوانه شماست ازدواج نکنید


24 مهر 1399 - 16:30
832206b71b
مسلم داوود نژاد، کارشناس و نویسنده مسائل خانواده

مسلم داوود نژاد

کارشناس و نویسنده مسائل خانواده

به گزارش مشهد فوری، مسلم داوود نژاد کارشناس و نویسنده مسائل خانواده در یادداشتی نوشت:

محبتی که بین دو نفر قبل ازدواج ایجاد می‌شود یا دلبستگی است یا وابستگی. این دو بسیار با هم تفاوت دارند که باید در تشخیص آن دقت کرد.
در دلبستگی، شخص بر اساس عقل به محبت می‌رسد. بر این اساس، اگر محبت کنار عقل قرار بگیرد، کمال ایجاد می‌کند و خلاف آن، آسیب می‌رساند؛ لذا کسی که ملاک‌های اصلی انتخاب همسر را بر اساس عقل بررسی می‌کند به تناسب‌ها توجه دارد و در مرحله بعد اگر به دل او نشست، تایید می‌کند و احتمال موفقیت در این ازدواج بیشتر است.

وابستگی چیست؟ وابستگی به محبتی می‌گویند که از زمان به احساس می‌رسید و از نظر پسر، این دختر با دیگران تفاوتی نمی‌کند و تنها به صرف اینکه همکلاسی یا همکار بوده، با او ارتباط برقرار کرده است و اگر فرد دیگری بود نیز همین اندازه با او درگیر می‌شد.

‌او به خاطر کسی می‌جنگد که فقط به او عادت کرده و می‌گوید، می‌دانم به درد من نمی‌خورد، اما نمی‌توانم بی‌خیال او باشم و باید با او باشم. این محبت بر اساس عادت است، یعنی اگر یکدیگر را ببینند دعوایشان می‌شود و اگر نبینند، دلتنگ هم می‌شوند. یعنی بودن با او اذیتش می‌کند و نبودن به نحوی دیگر برایش اذیت کننده است، گاهی ترک این وابستگی هم بسیار اذیت می‌کند و سخت تر از مواد مخدر است؛ بنابراین بهتر است پیشگیری کنیم.

در مسیر منطقی که از عقل به دل می‌رسیم، به این معنا نیست که اصلا احساسی نباشد؛ بلکه احساس حداقلی هم باید وجود داشته باشد. معتقد هستم در عین حالی که منطق و عقلانیت باید باشد، یک احساسی حداقلی هم وجود داشته باشد. منظور از این احساس، عشق نیست؛ بلکه دریافت یک حس خوب از طرف مقابل است.

بنابراین آشنایی قبل ازدواج را کلا نباید نفی کرد؛ اما باید توجه داشته باشید ما برای انتخاب خوب، سه قانون نیاز داریم؛ خوب باشد، متناسب باشد و به دل بنشینید. خوب باشد یعنی ملاک‌های عقلانی انتخاب همسر را داشته باشد. متناسب باشد، به این معنا که گاهی یک نفر آدم بسیار خوبی است، اما متناسب شما نیست، مانند زمانی‌که یک لباس مارک بسیار خوب و قیمت مناسب می‌خرید، اما اندازه شما نیست.

در آشنایی‌های قبل ازدواج، مهم‌ترین آسیبی که وجود دارد این است که اول به دل نشستن اتفاق می‌افتد و سپس دنبال تناسب‌ها می‌گردند. طرف مقابل به اندازه‌ای خوب به نظر می‌آید که منطقی بررسی نمی‌شود و فقط دنبال راضی کردن خانواده‌ها هستند. احساسات و آشنایی قبل ازدواج را تایید می‌کنم، اما به شرطها و شروطها، یعنی از عقل به احساس رسیدن. بنابراین مشکل آشنایی‌های فردی که بدون نظارت خانواده صورت می‌گیرد، این است که از عقل به احساس نمی‌رسند و از زمان به احساس می‌رسند و تنها به خاطر اینکه با هم هستند، نسبت به هم احساس خوبی دارند، نه به این خاطر که شناخت کاملی نسبت به طرف مقابل پیدا کردند.

نکته بعدی که در رابطه با بیرون رفتن‌ها و با هم بودن‌ها وجود دارد، این است که شاید شما بخشی از هیجان طرف مقابل را شناسایی کنید، اما اساس شخصیت را شناسایی نمی‌کنید. این را به یاد داشته باشید، اگر یک شخصی در دوره ارتباطات، واقعیت خودش را به شما نشان ندهد، شما کشف نخواهید کرد و این یک راز مهم است.

چرا می‌گوییم محبت‌های زیاد قبل ازدواج خوب نیست؟ چون آمارها نشان داده است، به سه علت با کسی که دیوانه شماست، نباید ازدواج کنید. منظور کسی است که می‌گوید یا تو یا هیچکس. علت اول این است که ۵۰ درصد دروغ می‌گویند و می‌خواهند شما را بازی دهند، مخصوصا در پسرها این اتفاق بیشتر رخ می‌دهد. این افراد مخ می‌زنند و دنبال دوستی هستند و چون می‌دانند شما درگیر ارتباط و تفریحات حرام نمی‌شوید، به این اسم می‌خواهند شما را درگیر کنند‌ و سپس رها می‌کنند. یک مدت ارتباط می‌گیرند و بعد هم بازی می‌دهند. دختر به امید ازدواج جلو می‌آید و اعتماد می‌کند و هزینه سنگینی نیز پرداخت می‌کند.

دسته دوم افرادی هستند که دروغ نمی‌گویند و راست می‌گویند، اما جو گیر شدند. آدم‌هایی که جوگیر می‌شوند آن لحظه راست می‌گویند، اما بعدا شارژ آن‌ها تمام می‌شود و تاریخ مصرف دارند و در مسیر آشنایی یا بعد ازدواج رها می‌کنند.

مدل سوم، مدلی است که شخص جوگیر نیست و دروغ هم نمی‌گوید. واقعا راست می‌گوید و تاریخ مصرفش هم تمام نمی‌شود، اما از شما بت می‌سازد و به شما حق اشتباه کردن نمی‌دهد، چون نمی‌تواند اشتباهات شما را درک کند و تنش در این دسته زیاد است.

به طور مثال، تصور کنید کاغذ سفید داریم و روی آن نقطه قرمز است. قطر این نقطه شاید یک یا دو میلی‌متر باشد؛ در حالیکه مساحت کاغذ ۵۰ سانتی متر است، اما آن نقطه بیشتر به چشم می‌آید تا سفیدی، چرا؟ چون ما توقع نداریم آن نقطه وجود داشته باشد. زمانی که یک نفر از شما بت می‌سازد اینگونه نگاه می‌کند.

برخی پدر و مادرها انسان‌های فرهیخته‌ای هستند و روی جوان‌های مردم هم بسیار موثر هستند و ارتباط خوبی دارند و بسیاری را هدایت کردند، اما نوبت جوان خودشان که می‌رسد نمی‌توانند با او خوب حرف بزنند. می‌دانید چرا؟ چون از بس عاشق او هستند، تحمل اشتباه او را ندارند.
بنابراین با کسی که دیوانه شماست ازدواج نکنید و با کسی ازدواج کنید که شما را می‌خواهد. اما بدون شما نمی‌میرد و سعی می‌کند شما را به دست بیاورد و بین عقل و احساس رابطه برقرار می‌کند.

مسلم داوود نژاد، کارشناس و نویسنده مسائل خانواده

پایگاه خبری مشهد فوری (mashhadfori.com)

832206b71b
24 مهر 1399 - 16:30

به گزارش مشهد فوری، مسلم داوود نژاد کارشناس و نویسنده مسائل خانواده در یادداشتی نوشت:

محبتی که بین دو نفر قبل ازدواج ایجاد می‌شود یا دلبستگی است یا وابستگی. این دو بسیار با هم تفاوت دارند که باید در تشخیص آن دقت کرد.
در دلبستگی، شخص بر اساس عقل به محبت می‌رسد. بر این اساس، اگر محبت کنار عقل قرار بگیرد، کمال ایجاد می‌کند و خلاف آن، آسیب می‌رساند؛ لذا کسی که ملاک‌های اصلی انتخاب همسر را بر اساس عقل بررسی می‌کند به تناسب‌ها توجه دارد و در مرحله بعد اگر به دل او نشست، تایید می‌کند و احتمال موفقیت در این ازدواج بیشتر است.

وابستگی چیست؟ وابستگی به محبتی می‌گویند که از زمان به احساس می‌رسید و از نظر پسر، این دختر با دیگران تفاوتی نمی‌کند و تنها به صرف اینکه همکلاسی یا همکار بوده، با او ارتباط برقرار کرده است و اگر فرد دیگری بود نیز همین اندازه با او درگیر می‌شد.

‌او به خاطر کسی می‌جنگد که فقط به او عادت کرده و می‌گوید، می‌دانم به درد من نمی‌خورد، اما نمی‌توانم بی‌خیال او باشم و باید با او باشم. این محبت بر اساس عادت است، یعنی اگر یکدیگر را ببینند دعوایشان می‌شود و اگر نبینند، دلتنگ هم می‌شوند. یعنی بودن با او اذیتش می‌کند و نبودن به نحوی دیگر برایش اذیت کننده است، گاهی ترک این وابستگی هم بسیار اذیت می‌کند و سخت تر از مواد مخدر است؛ بنابراین بهتر است پیشگیری کنیم.

در مسیر منطقی که از عقل به دل می‌رسیم، به این معنا نیست که اصلا احساسی نباشد؛ بلکه احساس حداقلی هم باید وجود داشته باشد. معتقد هستم در عین حالی که منطق و عقلانیت باید باشد، یک احساسی حداقلی هم وجود داشته باشد. منظور از این احساس، عشق نیست؛ بلکه دریافت یک حس خوب از طرف مقابل است.

بنابراین آشنایی قبل ازدواج را کلا نباید نفی کرد؛ اما باید توجه داشته باشید ما برای انتخاب خوب، سه قانون نیاز داریم؛ خوب باشد، متناسب باشد و به دل بنشینید. خوب باشد یعنی ملاک‌های عقلانی انتخاب همسر را داشته باشد. متناسب باشد، به این معنا که گاهی یک نفر آدم بسیار خوبی است، اما متناسب شما نیست، مانند زمانی‌که یک لباس مارک بسیار خوب و قیمت مناسب می‌خرید، اما اندازه شما نیست.

در آشنایی‌های قبل ازدواج، مهم‌ترین آسیبی که وجود دارد این است که اول به دل نشستن اتفاق می‌افتد و سپس دنبال تناسب‌ها می‌گردند. طرف مقابل به اندازه‌ای خوب به نظر می‌آید که منطقی بررسی نمی‌شود و فقط دنبال راضی کردن خانواده‌ها هستند. احساسات و آشنایی قبل ازدواج را تایید می‌کنم، اما به شرطها و شروطها، یعنی از عقل به احساس رسیدن. بنابراین مشکل آشنایی‌های فردی که بدون نظارت خانواده صورت می‌گیرد، این است که از عقل به احساس نمی‌رسند و از زمان به احساس می‌رسند و تنها به خاطر اینکه با هم هستند، نسبت به هم احساس خوبی دارند، نه به این خاطر که شناخت کاملی نسبت به طرف مقابل پیدا کردند.

نکته بعدی که در رابطه با بیرون رفتن‌ها و با هم بودن‌ها وجود دارد، این است که شاید شما بخشی از هیجان طرف مقابل را شناسایی کنید، اما اساس شخصیت را شناسایی نمی‌کنید. این را به یاد داشته باشید، اگر یک شخصی در دوره ارتباطات، واقعیت خودش را به شما نشان ندهد، شما کشف نخواهید کرد و این یک راز مهم است.

چرا می‌گوییم محبت‌های زیاد قبل ازدواج خوب نیست؟ چون آمارها نشان داده است، به سه علت با کسی که دیوانه شماست، نباید ازدواج کنید. منظور کسی است که می‌گوید یا تو یا هیچکس. علت اول این است که ۵۰ درصد دروغ می‌گویند و می‌خواهند شما را بازی دهند، مخصوصا در پسرها این اتفاق بیشتر رخ می‌دهد. این افراد مخ می‌زنند و دنبال دوستی هستند و چون می‌دانند شما درگیر ارتباط و تفریحات حرام نمی‌شوید، به این اسم می‌خواهند شما را درگیر کنند‌ و سپس رها می‌کنند. یک مدت ارتباط می‌گیرند و بعد هم بازی می‌دهند. دختر به امید ازدواج جلو می‌آید و اعتماد می‌کند و هزینه سنگینی نیز پرداخت می‌کند.

دسته دوم افرادی هستند که دروغ نمی‌گویند و راست می‌گویند، اما جو گیر شدند. آدم‌هایی که جوگیر می‌شوند آن لحظه راست می‌گویند، اما بعدا شارژ آن‌ها تمام می‌شود و تاریخ مصرف دارند و در مسیر آشنایی یا بعد ازدواج رها می‌کنند.

مدل سوم، مدلی است که شخص جوگیر نیست و دروغ هم نمی‌گوید. واقعا راست می‌گوید و تاریخ مصرفش هم تمام نمی‌شود، اما از شما بت می‌سازد و به شما حق اشتباه کردن نمی‌دهد، چون نمی‌تواند اشتباهات شما را درک کند و تنش در این دسته زیاد است.

به طور مثال، تصور کنید کاغذ سفید داریم و روی آن نقطه قرمز است. قطر این نقطه شاید یک یا دو میلی‌متر باشد؛ در حالیکه مساحت کاغذ ۵۰ سانتی متر است، اما آن نقطه بیشتر به چشم می‌آید تا سفیدی، چرا؟ چون ما توقع نداریم آن نقطه وجود داشته باشد. زمانی که یک نفر از شما بت می‌سازد اینگونه نگاه می‌کند.

برخی پدر و مادرها انسان‌های فرهیخته‌ای هستند و روی جوان‌های مردم هم بسیار موثر هستند و ارتباط خوبی دارند و بسیاری را هدایت کردند، اما نوبت جوان خودشان که می‌رسد نمی‌توانند با او خوب حرف بزنند. می‌دانید چرا؟ چون از بس عاشق او هستند، تحمل اشتباه او را ندارند.
بنابراین با کسی که دیوانه شماست ازدواج نکنید و با کسی ازدواج کنید که شما را می‌خواهد. اما بدون شما نمی‌میرد و سعی می‌کند شما را به دست بیاورد و بین عقل و احساس رابطه برقرار می‌کند.

منبع: مشهد فوری

315

نظرات
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد.
  • پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.

اخبار ایران و جهان