
دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.به خاطر یک لجبازی یا خلأ عاطفی دچار اشتباه بزرگی شدم که اکنون آبرو وحیثیتم در معرض خطر قرار گرفته است،به طوری که هرلحظه امکان داردرسوایی بزرگی به بار آید و زندگی و آیندهام نابود شود.
این ها بخشی از اظهارات زن 25 سالهای است که با طرح نقشه حساب شده در دام جوانی هوس باز افتاده و برای رهایی از اخاذیهای بی حد و حساب آن جوان شیاد، دست به دامان قانون شده است. این زن جوان در حالی که مدعی بود دیگر نمیتواند دسترنج شوهرش را برای حفظ آبرویش خرج کند، به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که «فرشید» به خواستگاریام آمد چرا که من و او از حدود سه ماه قبل با یکدیگر آشنا شده بودیم و به هم علاقهمند بودیم. مخالفتهای پدر بازنشستهام هیچ فایدهای نداشت. آن قدر تیپ و قیافه فرشید چشمانم را گرفته بود که فقط او را مرد آرزوهایم میدانستم و به چیز دیگری فکر نمیکردم.
خلاصه، من و فرشید هفت سال قبل پای سفره عقد نشستیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. اوایل زندگی آن قدر در احساسات و هیجانات جوانی غرق بودم که هیچ مشکلی را در زندگیام احساس نمیکردم، از سوی دیگر نیز کمکهای مالی اطرافیان برای سر و سامان گرفتن زندگیمان ما را از مسائل مالی بینیاز کرده بود اما طولی نکشید که واقعیت های زندگی نمایان شد. شوهرم شغل مناسبی نداشت و هر .چند وقت سر کار دیگری میرفت
این موضوع آرام آرام موجب بروز مشکلات مالی شد به طوری که حتی از پس اجاره خانه بر نمیآمدیم، به همین دلیل مدام با هم جر و بحث میکردیم در این میان دخالت خانواده شوهرم موجب شعلهور شدن آتش اختلافاتمان میشد تا جایی که فرشید با هر اعتراضم، مرا کتک میزد. او حتی به فرزند کوچکم رحم نمیکرد. دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و هیچ احساس محبت و دلبستگی به همسرم نداشتم تا این که روزی وقتی برای خرید به خواربار فروشی محله رفته بودم، با فروشنده جوانی آشنا شدم که در آن جا مشغول کار شده بود.
به خاطر خلأ عاطفی یا شاید هم لجبازی با همسرم، با آن جوان ارتباط برقرار کردم. «جمشید» با حرفهای عاشقانهاش مرا جذب خودش کرده بود و من هم به تماسهای گاهوبیگاه او پاسخ میدادم تا این که روزی به طور پنهانی تعدادی عکسهای بدون حجاب از من گرفت و از روز بعد شروع به اخاذی کرد. من هم که دیگر از آبروریزی میترسیدم، به ناچار پس اندازهایم را به او میدادم تا آن تصاویر را به شوهرم نشان ندهد. با خودم فکر میکردم اگر فرشید آن تصاویر زننده را ببیند، نه تنها رسوایی بزرگی به بار میآید و آبروی خودم و خانواده ام میرود بلکه زندگیام نیز فرو میپاشد و همسرم دیگر حاضر نمیشود با چنین زن بی بند و باری زندگی کند. این در حالی بود که جمشید از این شرایط سوءاستفاده میکرد و هر روز خواستههایش فراتر میرفت. از سوی دیگر، مجبور بودم با این مشکلات مالی، دسترنج اندک شوهرم را نیز به آن جوان شیاد بدهم.
با وجود این، او به همین خواستههای مالی قناعت نکرد و آرام آرام خواستههایی را مطرح میکرد که حتی از بیان آن شرم دارم. دیگر تحمل این وضعیت برایم امکان نداشت، به همین دلیل پلیس را امین خودم یافتم و با راهنمایی یکی از دوستانم به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آمدم تا بتوانم بعد از توبه به درگاه خداوند، چاره ای برای رهایی از این مخمصه وحشتناک پیدا کنم تا زندگی من و فرزندم تباه نشود اما ای کاش ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.به خاطر یک لجبازی یا خلأ عاطفی دچار اشتباه بزرگی شدم که اکنون آبرو وحیثیتم در معرض خطر قرار گرفته است،به طوری که هرلحظه امکان داردرسوایی بزرگی به بار آید و زندگی و آیندهام نابود شود.
پایگاه خبری مشهد فوری (mashhadfori.com)

این ها بخشی از اظهارات زن 25 سالهای است که با طرح نقشه حساب شده در دام جوانی هوس باز افتاده و برای رهایی از اخاذیهای بی حد و حساب آن جوان شیاد، دست به دامان قانون شده است. این زن جوان در حالی که مدعی بود دیگر نمیتواند دسترنج شوهرش را برای حفظ آبرویش خرج کند، به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که «فرشید» به خواستگاریام آمد چرا که من و او از حدود سه ماه قبل با یکدیگر آشنا شده بودیم و به هم علاقهمند بودیم. مخالفتهای پدر بازنشستهام هیچ فایدهای نداشت. آن قدر تیپ و قیافه فرشید چشمانم را گرفته بود که فقط او را مرد آرزوهایم میدانستم و به چیز دیگری فکر نمیکردم.
خلاصه، من و فرشید هفت سال قبل پای سفره عقد نشستیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. اوایل زندگی آن قدر در احساسات و هیجانات جوانی غرق بودم که هیچ مشکلی را در زندگیام احساس نمیکردم، از سوی دیگر نیز کمکهای مالی اطرافیان برای سر و سامان گرفتن زندگیمان ما را از مسائل مالی بینیاز کرده بود اما طولی نکشید که واقعیت های زندگی نمایان شد. شوهرم شغل مناسبی نداشت و هر .چند وقت سر کار دیگری میرفت
این موضوع آرام آرام موجب بروز مشکلات مالی شد به طوری که حتی از پس اجاره خانه بر نمیآمدیم، به همین دلیل مدام با هم جر و بحث میکردیم در این میان دخالت خانواده شوهرم موجب شعلهور شدن آتش اختلافاتمان میشد تا جایی که فرشید با هر اعتراضم، مرا کتک میزد. او حتی به فرزند کوچکم رحم نمیکرد. دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و هیچ احساس محبت و دلبستگی به همسرم نداشتم تا این که روزی وقتی برای خرید به خواربار فروشی محله رفته بودم، با فروشنده جوانی آشنا شدم که در آن جا مشغول کار شده بود.
به خاطر خلأ عاطفی یا شاید هم لجبازی با همسرم، با آن جوان ارتباط برقرار کردم. «جمشید» با حرفهای عاشقانهاش مرا جذب خودش کرده بود و من هم به تماسهای گاهوبیگاه او پاسخ میدادم تا این که روزی به طور پنهانی تعدادی عکسهای بدون حجاب از من گرفت و از روز بعد شروع به اخاذی کرد. من هم که دیگر از آبروریزی میترسیدم، به ناچار پس اندازهایم را به او میدادم تا آن تصاویر را به شوهرم نشان ندهد. با خودم فکر میکردم اگر فرشید آن تصاویر زننده را ببیند، نه تنها رسوایی بزرگی به بار میآید و آبروی خودم و خانواده ام میرود بلکه زندگیام نیز فرو میپاشد و همسرم دیگر حاضر نمیشود با چنین زن بی بند و باری زندگی کند. این در حالی بود که جمشید از این شرایط سوءاستفاده میکرد و هر روز خواستههایش فراتر میرفت. از سوی دیگر، مجبور بودم با این مشکلات مالی، دسترنج اندک شوهرم را نیز به آن جوان شیاد بدهم.
با وجود این، او به همین خواستههای مالی قناعت نکرد و آرام آرام خواستههایی را مطرح میکرد که حتی از بیان آن شرم دارم. دیگر تحمل این وضعیت برایم امکان نداشت، به همین دلیل پلیس را امین خودم یافتم و با راهنمایی یکی از دوستانم به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آمدم تا بتوانم بعد از توبه به درگاه خداوند، چاره ای برای رهایی از این مخمصه وحشتناک پیدا کنم تا زندگی من و فرزندم تباه نشود اما ای کاش ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: روزنامه خراسان
196
اخبار مرتبط2
نظرات
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد.
- پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.
- قتل مادر با ۴۴ ضربه چاقوی پسر!
- فیلم های وحشتناک شکنجه برای باج گیری از خانواده ها!
- شیرجه مرگ در استخرهای کشاورزی
- یک مقنی در خوشاب خراسان رضوی درون چاه جان باخت
- کشروی کیف پول و تلفن همراه مشهدیها در مجتمعهای تجاری
- ۲ سانحه رانندگی در جاده تربت حیدریه به مشهد یک کشته و سه مصدوم برجای گذاشت
- میوه درختان توت شهری به مقدار زیادی آلوده است
- مشهد شهدای مرزبانی سراوان را در آغوش کشید
- مصرف و نگهداری مشروبات الکلی در صدر جرایم شهرستان طرقبه شاندیز
- ماندگاری هوای گرم در مشهد
اخبار ایران و جهان
- هزینه درمان زوجهای نابارور بر عهده دولت خواهد بود/ با تولد فرزند دوم یک خودروی داخلی به مادر اعطا میشود
- قیمتهای عجیب یخچال را ببینید
- فال حافظ شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- جزئیات ممنوعیت هوشمند سفر از اول آذر ماه
- افزایش تبلیغات چند همسری در فضای مجازی با چه هدفی؟
- دهها کشته و زخمی در اعتراضات منطقه سبز عراق
- تنش دریایی میان ایران و آمریکا، چه تاثیری روی مذاکرات احیای برجام خواهد گذاشت؟
- سرنوشت عجیب ۱۰ گمشده که هرگز پیدا نشدند
- فال روزانه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- توطئه خانوادگی برای قتل مرد عتیقه فروش
- نفرت از آمریکا جزو واجبات دین و شعار "مرگ بر آمریکا" شعار مقدس ملت ایران است
- ۳ سال است که حتی نفت خود را به صورت قاچاق می فروشیم/ درآمد دلاری خود را باید مخفیانه وارد کشور کنیم تا قیمت دلار حفظ شود
- پایان آبان ماه؛ ۱۰ لیتر سهمیه سوخت جبرانی واریز می شود
- تسخیرکنندگان سفارت ۴۲ سال بعد چه میگویند؟
- این اندازه توهین به شعور جامعه بیسابقه است!
- سرشاخههای گروهی با عنوان قیام سپید دستگیر شدند
- نخبگان و گروه های جهادی در شهر تهران شاخص های محلی را تغییر خواهند داد/ مدیریت شهری در کنار سایر مسئولین با مشارکت مردم برای حل مشکلات گام برخواهد داشت
- زمان به ضرر ایران در حال گذر است/ بازگشت آمریکا به برجام برای استفاده از مکانیسم ماشه خطرناک است
- افزایش حقوق کارمندان با جیب خالی؟
- آمریکاییها جنگ هیبریدی را با ما شروع کرده اند/ هدف: فشار اعتراض و قطع سرویسهای مورد نیاز مردم است
پیشنهاد ما