
به گزارش مشهد فوری، آن روزها چنان شیفته «فرزاد» شده بودم که هیچ موضوعی را مانعی برای ازدواج با او نمی دانستم هرکسی قصد داشت در آینده روابط دوستی من و فرزاد خللی وارد کند فقط با پوزخند پاسخش را می دادم چرا که فکر می کردم برای رسیدن به خوشبختی و تشکیل یک زندگی ایده آل، تنها عشق و علاقه کافی است و همه موضوعات دیگر در حاشیه قرار می گیرند تا این که ...
زن 29 ساله ای که بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در رشته عمران، دوباره به ادامه تحصیل در رشته حقوق روی آورده است با بیان این که ازدواج من عاقلانه نبود و تنها به خاطر احساسات و هیجانات دوران جوانی، همسرم را انتخاب کردم در تشریح عاقبت ازدواج در پی یک رابطه دوستی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در رشته عمران دانش آموخته شده بودم که روزی «فرزاد» در مسیر زندگی ام قرار گرفت. او در مقطع راهنمایی ترک تحصیل و بعد از مدتی شاگردی خودروهای سنگین، رانندگی در جاده های برون شهری را به عنوان شغل خودش انتخاب کرده بود.
«فرزاد» درآمد خوبی داشت و همواره سوار بر تریلر به کار و تلاش ادامه می داد این بود که در یک لحظه عاشق او شدم و رابطه دوستی بین من و او شکل گرفت. مدتی بعد چنان شیفته فرزاد شده بودم که در این دنیا چیزی جز او را نمی دیدم تا این که بالاخره چهار سال قبل تصمیم به ازدواج با یکدیگر گرفتیم اما وقتی زمزمه های ارتباط و آشنایی ما در بین خانواده پیچید پدر و مادرم به شدت با این ازدواج مخالفت کردند چرا که آن ها معتقد بودند ما تفاوت های اجتماعی و فرهنگی زیادی با یکدیگر داریم از سوی دیگر نیز ازدواجی که پایه و اساس آن در پی یک رابطه خیابانی شکل گرفته است عاقبت روشنی ندارد و در نهایت به شکست می انجامد اما من که همه زندگی ام را در کنار فرزاد خلاصه کرده بودم برای این حرف ها ارزشی قائل نبودم چرا که اعتقاد داشتم عشق و علاقه به یکدیگر می تواند همه مشکلات را حل کند.
به همین دلیل مقابل خانواده ام ایستادم و تصمیم گرفتم با فرزاد ازدواج کنم با خودم می اندیشیدم اگرچه فرزاد اهل یکی از شهرستان های خراسان رضوی است اما من بعد از ازدواج او را به سمت خانواده خودم می کشانم تا در مشهد زندگی کند ولی من فقط با احساسات خودم تصمیم می گرفتم و از آرزوهای همسرم غافل بودم. بالاخره با اصرار و پافشاری های من خانواده ام به ازدواج با فرزاد رضایت دادند و این گونه زندگی مشترک ما آغاز شد ولی اختلافات خانوادگی ما از آن جایی شکل گرفت که من به دلیل علاقه شدیدی که به تحصیل در رشته حقوق داشتم تصمیم به ادامه تحصیل در مشهد گرفتم اما همسرم از من خواست در شهرستان به زندگی مشترک با او ادامه بدهم چرا که فرزاد نمی توانست از پدر و مادرش دور بماند و از سوی دیگر نیز به دامداری و کشاورزی علاقه شدیدی داشت که این امکان فقط در شهرستان محل سکونت پدر و مادرش فراهم بود.
وقتی در این باره به تفاهم نرسیدیم همسرم راهی شهرستان شد و من و فرزند خردسالم در مشهد ماندیم. اکنون درحالی آرام آرام آن عشق و محبت از زندگی ما رفته است که من به تنهایی عادت کرده ام و همسرم نیز با سپردن تریلر به شاگردش، مشغول دامداری و کشاورزی است. حالا هم اگرچه فرزاد از نظر مالی در وضعیت مناسبی قرار دارد اما این تنهایی زجرآور موجب شده است تا بسیاری از شب ها خواب به چشمانم نیاید اگرچه خواهرانم در نگهداری فرزندم به من کمک می کنند اما روی بازگشت هم به منزل پدرم را ندارم چگونه می توانم به او بگویم من شکست خورده ام و عشق و علاقه فقط برای خوشبختی کافی نیست از طرف دیگر هم نمی خواهم به خاطر آینده فرزندم مهر طلاق بر شناسنامه ام نقش ببندد و اکنون دچار افسردگی حادی شده ام که ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
پایگاه خبری مشهد فوری (mashhadfori.com)

به گزارش مشهد فوری، آن روزها چنان شیفته «فرزاد» شده بودم که هیچ موضوعی را مانعی برای ازدواج با او نمی دانستم هرکسی قصد داشت در آینده روابط دوستی من و فرزاد خللی وارد کند فقط با پوزخند پاسخش را می دادم چرا که فکر می کردم برای رسیدن به خوشبختی و تشکیل یک زندگی ایده آل، تنها عشق و علاقه کافی است و همه موضوعات دیگر در حاشیه قرار می گیرند تا این که ...
زن 29 ساله ای که بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در رشته عمران، دوباره به ادامه تحصیل در رشته حقوق روی آورده است با بیان این که ازدواج من عاقلانه نبود و تنها به خاطر احساسات و هیجانات دوران جوانی، همسرم را انتخاب کردم در تشریح عاقبت ازدواج در پی یک رابطه دوستی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در رشته عمران دانش آموخته شده بودم که روزی «فرزاد» در مسیر زندگی ام قرار گرفت. او در مقطع راهنمایی ترک تحصیل و بعد از مدتی شاگردی خودروهای سنگین، رانندگی در جاده های برون شهری را به عنوان شغل خودش انتخاب کرده بود.
«فرزاد» درآمد خوبی داشت و همواره سوار بر تریلر به کار و تلاش ادامه می داد این بود که در یک لحظه عاشق او شدم و رابطه دوستی بین من و او شکل گرفت. مدتی بعد چنان شیفته فرزاد شده بودم که در این دنیا چیزی جز او را نمی دیدم تا این که بالاخره چهار سال قبل تصمیم به ازدواج با یکدیگر گرفتیم اما وقتی زمزمه های ارتباط و آشنایی ما در بین خانواده پیچید پدر و مادرم به شدت با این ازدواج مخالفت کردند چرا که آن ها معتقد بودند ما تفاوت های اجتماعی و فرهنگی زیادی با یکدیگر داریم از سوی دیگر نیز ازدواجی که پایه و اساس آن در پی یک رابطه خیابانی شکل گرفته است عاقبت روشنی ندارد و در نهایت به شکست می انجامد اما من که همه زندگی ام را در کنار فرزاد خلاصه کرده بودم برای این حرف ها ارزشی قائل نبودم چرا که اعتقاد داشتم عشق و علاقه به یکدیگر می تواند همه مشکلات را حل کند.
به همین دلیل مقابل خانواده ام ایستادم و تصمیم گرفتم با فرزاد ازدواج کنم با خودم می اندیشیدم اگرچه فرزاد اهل یکی از شهرستان های خراسان رضوی است اما من بعد از ازدواج او را به سمت خانواده خودم می کشانم تا در مشهد زندگی کند ولی من فقط با احساسات خودم تصمیم می گرفتم و از آرزوهای همسرم غافل بودم. بالاخره با اصرار و پافشاری های من خانواده ام به ازدواج با فرزاد رضایت دادند و این گونه زندگی مشترک ما آغاز شد ولی اختلافات خانوادگی ما از آن جایی شکل گرفت که من به دلیل علاقه شدیدی که به تحصیل در رشته حقوق داشتم تصمیم به ادامه تحصیل در مشهد گرفتم اما همسرم از من خواست در شهرستان به زندگی مشترک با او ادامه بدهم چرا که فرزاد نمی توانست از پدر و مادرش دور بماند و از سوی دیگر نیز به دامداری و کشاورزی علاقه شدیدی داشت که این امکان فقط در شهرستان محل سکونت پدر و مادرش فراهم بود.
وقتی در این باره به تفاهم نرسیدیم همسرم راهی شهرستان شد و من و فرزند خردسالم در مشهد ماندیم. اکنون درحالی آرام آرام آن عشق و محبت از زندگی ما رفته است که من به تنهایی عادت کرده ام و همسرم نیز با سپردن تریلر به شاگردش، مشغول دامداری و کشاورزی است. حالا هم اگرچه فرزاد از نظر مالی در وضعیت مناسبی قرار دارد اما این تنهایی زجرآور موجب شده است تا بسیاری از شب ها خواب به چشمانم نیاید اگرچه خواهرانم در نگهداری فرزندم به من کمک می کنند اما روی بازگشت هم به منزل پدرم را ندارم چگونه می توانم به او بگویم من شکست خورده ام و عشق و علاقه فقط برای خوشبختی کافی نیست از طرف دیگر هم نمی خواهم به خاطر آینده فرزندم مهر طلاق بر شناسنامه ام نقش ببندد و اکنون دچار افسردگی حادی شده ام که ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
159
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد.
- پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.
- ۲۵ نفر در یک نزاع دسته جمعی در داورزن دستگیر شدند
- متهم به کلاهبرداری ۲۵۰ میلیاردی در سبزوار بازداشت شد
- نشت گاز در مسافرخانه ۲۵ نفر را در مشهد راهی بیمارستان کرد
- نرخ مصوب جدید شله و حلیم در مشهد اعلام شد
- هشدار هواشناسی در مورد بارشهای رگباری و وزش باد در خراسان رضوی
- برف و باران در جادههای خراسان رضوی شدت گرفت
- عملیات احداث سومین ابربیمارستان کشور با حضور وزیر بهداشت در مشهد آغاز شد
- افزایش آمار تصادفات در مشهد نسبت به نوروز سال گذشته
- ۶ مصدوم در انحراف خودرو سواری پژو پارس در محور مشهد _ ملک آباد
- دستگیری و جمع آوری ۷۹۴ سارق،خرده فروش و معتاد متجاهر در مشهد
اخبار ایران و جهان
- هزینه درمان زوجهای نابارور بر عهده دولت خواهد بود/ با تولد فرزند دوم یک خودروی داخلی به مادر اعطا میشود
- قیمتهای عجیب یخچال را ببینید
- فال حافظ شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- جزئیات ممنوعیت هوشمند سفر از اول آذر ماه
- افزایش تبلیغات چند همسری در فضای مجازی با چه هدفی؟
- دهها کشته و زخمی در اعتراضات منطقه سبز عراق
- تنش دریایی میان ایران و آمریکا، چه تاثیری روی مذاکرات احیای برجام خواهد گذاشت؟
- سرنوشت عجیب ۱۰ گمشده که هرگز پیدا نشدند
- فال روزانه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰
- توطئه خانوادگی برای قتل مرد عتیقه فروش
- نفرت از آمریکا جزو واجبات دین و شعار "مرگ بر آمریکا" شعار مقدس ملت ایران است
- ۳ سال است که حتی نفت خود را به صورت قاچاق می فروشیم/ درآمد دلاری خود را باید مخفیانه وارد کشور کنیم تا قیمت دلار حفظ شود
- پایان آبان ماه؛ ۱۰ لیتر سهمیه سوخت جبرانی واریز می شود
- تسخیرکنندگان سفارت ۴۲ سال بعد چه میگویند؟
- این اندازه توهین به شعور جامعه بیسابقه است!
- سرشاخههای گروهی با عنوان قیام سپید دستگیر شدند
- نخبگان و گروه های جهادی در شهر تهران شاخص های محلی را تغییر خواهند داد/ مدیریت شهری در کنار سایر مسئولین با مشارکت مردم برای حل مشکلات گام برخواهد داشت
- زمان به ضرر ایران در حال گذر است/ بازگشت آمریکا به برجام برای استفاده از مکانیسم ماشه خطرناک است
- افزایش حقوق کارمندان با جیب خالی؟
- آمریکاییها جنگ هیبریدی را با ما شروع کرده اند/ هدف: فشار اعتراض و قطع سرویسهای مورد نیاز مردم است