
هنوز هم عشق و عاشقی زنده است. هنوز داستان های لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد و ویس و رامین در گذر زمان تکرار میشود. من نمونه بارز این عشق و عاشقی ها را در زندگی دختر و دامادم یافتم چرا که ...
این ها بخشی از اظهارات پیرزن 70ساله ای است که در عزای دخترش سیاه پوش شدهبود. او که با هر بار یادآوری نام دخترش اشک میریخت و از دامادش به نیکی یاد میکرد، درباره ماجرای تلخ مرگ دخترش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: روزی که «قادر» به خواستگاری دخترم آمد او را جوانی نجیب و موقر یافتم اما هیچ گاه به ذهنم نمیرسید که تا این اندازه «مرد» باشد. او انسانیت و عاشقی را معنا کرد و نمونه ای عینی از گذشت و فداکاری را به نمایش گذاشت. درست 10سال قبل بود که با یک جمله پزشک معالج، روح و روان دخترم به هم ریخت و زندگی اش زیر و رو شد. آن زمان هنوز 32 بهار بیشتر از عمر دخترم نگذشته بود که آزمایش ها و معاینات پزشکی بیماری سرطان دخترم را مشخص کرد. از آن روز به بعد، جگرم خون شد و برای سلامتی دخترم دست به دعا برداشتم.
خلاصه، انجام عمل جراحی قطع ریشه های غده سرطانی آغاز شد و امور پزشکی به شیمی درمانی کشید. به خاطر این که وضعیت جسمانی دخترم خیلی خوب بود، مسیر بهبودی را طوری طی کرد که همه ما امیدوار شدیم او کاملا بهبود یافته است اما با گذشت دو سال از این ماجرا، دوباره غده سرطانی سر برآورد و رشد کرد. دخترم بعد از انجام هر مرحله از شیمی درمانی ضعیف و ضعیفتر می شد و من با نگاه کردن به پیکر او زجر میکشیدم اما نمیخواستم اشکهایم را ببیند. در این میان آن چه از عشق همسرش میدیدم برایم باور کردنی نبود. «قادر» همانند پروانه ای بال سوخته دور دخترم میچرخید و دست نوازش بر سرش میکشید. او حتی کار و زندگی اش را رها کرد و با همه وجود در کنار دخترم ماند تا او بهبودی کاملش را باز یابد. «قادر» از انجام هیچ کاری برای درمان همسرش دریغ نمیکرد. با وجود این، غده سرطانی دست بردار نبود و هر روز در وجود دخترم ریشه میدواند تا این که دو ماه قبل وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشت و دامادم به خاطر شیوع بیماری کرونا، او را در یک مرکز درمانی خصوصی بستری کرد. دخترم که میدانست دیگر روزهای آخر عمرش را میگذراند، با التماس از همسرش خواست او را به خانه بازگرداند و در نهایت نیز، روزی دخترم وقتی غذایش را خورد، از همسرش حلالیت طلبید و با نگاه کردن به چشمان اشکبار قادر جان سپرد. در این میان، من دستانم را بلند کردم و برای خوشبختی دامادم سر به سجده نهادم چرا که او 10سال از دختر بیمارم پرستاری کرد ولی هیچ گاه گلایهاش را نشنیدم و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
هنوز هم عشق و عاشقی زنده است. هنوز داستان های لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد و ویس و رامین در گذر زمان تکرار میشود. من نمونه بارز این عشق و عاشقی ها را در زندگی دختر و دامادم یافتم چرا که ...
پایگاه خبری مشهد فوری (mashhadfori.com)

این ها بخشی از اظهارات پیرزن 70ساله ای است که در عزای دخترش سیاه پوش شدهبود. او که با هر بار یادآوری نام دخترش اشک میریخت و از دامادش به نیکی یاد میکرد، درباره ماجرای تلخ مرگ دخترش به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: روزی که «قادر» به خواستگاری دخترم آمد او را جوانی نجیب و موقر یافتم اما هیچ گاه به ذهنم نمیرسید که تا این اندازه «مرد» باشد. او انسانیت و عاشقی را معنا کرد و نمونه ای عینی از گذشت و فداکاری را به نمایش گذاشت. درست 10سال قبل بود که با یک جمله پزشک معالج، روح و روان دخترم به هم ریخت و زندگی اش زیر و رو شد. آن زمان هنوز 32 بهار بیشتر از عمر دخترم نگذشته بود که آزمایش ها و معاینات پزشکی بیماری سرطان دخترم را مشخص کرد. از آن روز به بعد، جگرم خون شد و برای سلامتی دخترم دست به دعا برداشتم.
خلاصه، انجام عمل جراحی قطع ریشه های غده سرطانی آغاز شد و امور پزشکی به شیمی درمانی کشید. به خاطر این که وضعیت جسمانی دخترم خیلی خوب بود، مسیر بهبودی را طوری طی کرد که همه ما امیدوار شدیم او کاملا بهبود یافته است اما با گذشت دو سال از این ماجرا، دوباره غده سرطانی سر برآورد و رشد کرد. دخترم بعد از انجام هر مرحله از شیمی درمانی ضعیف و ضعیفتر می شد و من با نگاه کردن به پیکر او زجر میکشیدم اما نمیخواستم اشکهایم را ببیند. در این میان آن چه از عشق همسرش میدیدم برایم باور کردنی نبود. «قادر» همانند پروانه ای بال سوخته دور دخترم میچرخید و دست نوازش بر سرش میکشید. او حتی کار و زندگی اش را رها کرد و با همه وجود در کنار دخترم ماند تا او بهبودی کاملش را باز یابد. «قادر» از انجام هیچ کاری برای درمان همسرش دریغ نمیکرد. با وجود این، غده سرطانی دست بردار نبود و هر روز در وجود دخترم ریشه میدواند تا این که دو ماه قبل وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشت و دامادم به خاطر شیوع بیماری کرونا، او را در یک مرکز درمانی خصوصی بستری کرد. دخترم که میدانست دیگر روزهای آخر عمرش را میگذراند، با التماس از همسرش خواست او را به خانه بازگرداند و در نهایت نیز، روزی دخترم وقتی غذایش را خورد، از همسرش حلالیت طلبید و با نگاه کردن به چشمان اشکبار قادر جان سپرد. در این میان، من دستانم را بلند کردم و برای خوشبختی دامادم سر به سجده نهادم چرا که او 10سال از دختر بیمارم پرستاری کرد ولی هیچ گاه گلایهاش را نشنیدم و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: روزنامه خراسان
196
اخبار مرتبط
نظرات
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد.
- پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.
- هزینه ثبت نام سجام برای ارائه خدمات دفاتر پیشخوان است
- فیلم| سقوط اسکلت فلزی ساختمان بر اثر وزش شدید باد در مشهد
- غذاهای محلی و معروف مشهد
- توفان ۱۱۰ حادثه در مشهد رقم زد
- فال روزانه شنبه چهارم بهمن ماه
- فال روزانه یکشنبه پنجم بهمن ماه
- مصدومیت 5 نفر بر اثر سقوط پله برقی پل عابر پیاده در مشهد
- قیمت گوشی موبایل در ۲ بهمن
- در تصویر چه میبینید؟/ با این تست روان شناسی خودتان را بیشتر بشناسید
- طرز تهیه کباب کوبیده دو رنگ خانگی
اخبار ایران و جهان
- ابتکار دولت بایدن برای گفتگو با ایران
- نظر آیت الله سیستانی درمورد تزریق واکسن کرونا
- تماس تلفنی موسوی و رهنورد با عفت مرعشی
- توانیر: احتمال اعمال خاموشی در تهران و مناطق شمالی کشور در روز سهشنبه
- سردبیر و مجری برنامه «زاویه» اخراج شد؟
- رونمایی اصلاحطلبان از ۴ کاندیدای احتمالی/ گزینه نهایی کیست؟
- آمریکا تراکنش مالی انصارالله را آزاد کرد
- نخستین زن مسلمان در کسوت دادستان کل در آمریکا
- پیامرسان «سیگنال» فیلتر شد
- دیدنیترین عکسهای جهان در ۲۴ ساعت گذشته
- سرباز گفت هر خری هستی برای خودت هستی/ با باتوم به شکم من کوبید/ شیشه عقب ماشین روی سرم خرد شد/ باید از حیثیت من دفاع شود
- توئیت عجیب میرسلیم در پی سیلی خوردن یک سرباز راهور/ جریان عنابستانی مشکوک است
- عنابستانی اظهارات رییس پلیس راهور ناجا را تکذیب کرد/ تا شب بیانیه می دهم!
- چرا عنابستانی از خط ویژه میرفت؟
- میلیون ها ایرانی دوست داشتند ترامپ رأی بیاورد تا فشار را بیشتر کند!/ ویدئو
- صادق خرازی در مناظره با حسین شریعتمداری: تفکر شما کشور را نابود کرده است/ ویدئو
- مادر سربازی که از نماینده سیلی خورد: از گریه نتوانستم بخوابم
- شکایت نمایندگان مجلس از ظریف، کلانتری و آخوندی/ ارسال شکایات به قوه قضاییه
- ابراز نگرانی وزیر کشور از فضای سرد و ساکت انتخابات ۱۴۰۰
- اظهارات سردار دهقان درباره استفاده اش از املاک نجومی واگذارشده توسط قالیباف/ یکی از واحدها را من برداشتم اما در ازایش منزلم را دادم
پیشنهاد ما